تحول آگاهی از سلامت روان در فرهنگ رابطه‌ها

در چند دهه گذشته، آگاهی از سلامت روان رشد شگرفی داشته است. این آگاهی ما را ترغیب کرده تا خود را بهتر بشناسیم و نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم در روابط‌مان به‌طور روانی واکنش نشان دهیم.

امروزه ما به راحتی درباره مراجعه به درمانگر صحبت می‌کنیم… و از شریک‌های آینده‌مان می‌پرسیم که آیا آنها هم به درمانگر مراجعه کرده‌اند. حتی اصطلاحات مربوط به «درمان» به جزئی از فرهنگ عمومی تبدیل شده است، به‌گونه‌ای که سابرینا رومانوف، دکترای روانشناسی بالینی و کارشناس روابط، درباره‌اش می‌گوید.

به جای اینکه ماه‌ها در حین آشنایی، جزئیات زندگی روانی‌مان را فاش کنیم، اکنون بیشتر به‌طور صریح در مورد چالش‌های سلامت روان‌مان صحبت می‌کنیم و ممکن است شریک‌مان را از منظر سبک‌های وابستگی و زبان‌های عشق تجزیه و تحلیل کنیم.

افرادی که حقیقی، آسیب‌پذیر، ارتباط‌گرا و درمان‌گر هستند؟ بله، لطفاً! اما افرادی که خود را بسته نگه می‌دارند، از واقعی بودن می‌هراسند و به مسائل سلامت روان بی‌اعتنایی می‌کنند؟ به راستش با کمال خوشحالی خداحافظی می‌کنیم. این تغییر به ما کمک می‌کند تا شریک‌هایی را انتخاب کنیم که با آن‌ها سازگاری بیشتری داریم و روابط را با ارتباط بهتر اداره کنیم.

اما معایب آن نیز وجود دارد. ممکن است به سرعت به برچسب‌زنی دیگران و رفتارهایشان بپردازیم بدون اینکه فرصتی عادلانه برای شناخت آن‌ها داشته باشیم. همچنین ممکن است با فردی که تشخیص مشابه یا آسیب‌های مشابهی دارد، دوستی برقرار کنیم و در این مواقع شاهد تداخل علائم یا دشواری در مراقبت از یکدیگر باشیم.

در نهایت، این تحولات در فرهنگ آشنایی هر دو جنبه مثبت و منفی خود را دارد، بنابراین بیایید به بررسی آن بپردازیم.

۱۰ چیزی که در دهه سوم زندگی‌ام درباره عشق یاد گرفتم که ای کاش در دهه بیستم می‌دانستم

چگونه آگاهی بهتر از سلامت روان بر روی فرهنگ آشنایی تأثیر می‌گذارد

در ادامه، ما برخی از روش‌های مثبت را بررسی می‌کنیم که افزایش آگاهی از سلامت روان تأثیر بر روی فرهنگ آشنایی دارد.

بیشتر افراد (به‌ویژه مردان) به درمان مراجعه می‌کنند و ما از آن استقبال می‌کنیم

تاریخاً مردان کمتر تمایل داشته‌اند که مشکلات سلامت روان را بپذیرند و برای احساسات پیچیده‌ای که دارند، کمک بخواهند. مردانی که ایده‌های سفت و سختی از مردانگی دارند، معمولاً در بیان احساسات‌شان مشکل دارند که می‌تواند مانع از برقراری روابط سالم شود. با این حال، مردان به دنبال اصالت، آسیب‌پذیری و برابری در روابط خود در برابر مردان با مردانگی سمی، به شدت جلب توجه می‌شوند.

خوشبختانه، شرایط در حال تغییر است. دکتر رومانوف می‌گوید که انگ اجتماعی مربوط به درمان به طور چشمگیری کاهش یافته است. این تغییر باعث شده که تعداد مردانی که به درمان می‌روند، به طور متداوم افزایش یابد.

در اپلیکیشن‌های آشنایی، تعداد بیشتری از مردان نشان می‌دهند که به درمان می‌روند و برای بحث درباره مسائل سلامت روان آماده هستند. پارتنرهای بالقوه این را به عنوان نشانه‌ای از در دسترس بودن عاطفی و تمایل به ارتباط واقعی تلقی می‌کنند. در واقع، یک نظرسنجی نشان داده است که اکثر افراد ترجیح می‌دهند که در پروفایل‌های آشنایی شریک‌شان اشاره‌ای به درمان وجود داشته باشد.

درک بهتری از خود و روابط‌مان داریم

درمان به ما کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسیم. این فرآیند محیطی امن برای کاوش تجارب درونی‌مان فراهم می‌کند تا خودآگاهی کسب کنیم و مهارت‌هایی را پرورش دهیم که برای آسیب‌پذیری و ارتباط حقیقی در روابط نیاز داریم، دکتر رومانوف می‌گوید. “دیدگاه‌ها و مهارت‌هایی که در درمان به دست می‌آوریم، اغلب به روابط سالم‌تر و معنادارتر کمک می‌کند.”

به عنوان مثال، درمان می‌تواند ما را با مهارت‌های بهتری برای ارتباط موثر با شرکای‌مان یا کمک به مدیریت تعارض‌هایی که پیش می‌آید، تجهیز کند.

ما می‌توانیم الگوهای مضر را اصلاح کنیم

یکی از روش‌هایی که درمان به ما در روابط عاشقانه کمک می‌کند، این است که به ما امکان می‌دهد الگوهای مشکل‌ساز دوران کودکی را شناسایی و از آن‌ها اجتناب کنیم که معمولاً در بزرگسالی تکرار می‌شوند.

معمولاً هدف اصلی درمان شناسایی الگوهای رابطه‌ای – چه گذشته و چه حال – است، دکتر رومانوف توضیح می‌دهد. “درمان به ما کمک می‌کند الگوهای غیرمفید که در آن‌ها گیر کرده‌ایم را درک کنیم و به ما می‌آموزد که چگونه زندگی سالم‌تری را فراتر از این الگوهای مشکل‌ساز تجربه کنیم.”

به عنوان مثال، اگرچه اصطلاح «مسائل پدری» معمولاً به عنوان یک شوخی مطرح می‌شود، اما به توصیف وضعیت‌های بسیار واقعی و گاهی نامناسب اشاره دارد که در آن افراد با پدران غایب، ممکن است به دنبال شرکایی باشند که به نوعی ویژگی‌های پدران خود را داشته باشند. از آنجا که این نوع روابط گاهی سمی هستند، مراجعه به درمان می‌تواند به شناسایی الگو، شکست چرخه و جستجوی روابطی پربارتر کمک کند.

ما سبک‌های وابستگی و زبان‌های عشق خود را شناسایی می‌کنیم

درمان همچنین به ما درک بهتری از جنبه‌های دیگر خود، مانند سبک‌های وابستگی و زبان‌های عشق‌مان می‌آموزد. به نوبه خود، این به ما کمک می‌کند شرکایی را انتخاب کنیم که بهتر با ما سازگارند.

به عنوان مثال، درمان می‌تواند به فردی با سبک وابستگی مضطرب کمک کند که معمولاً با افرادی با سبک‌های وابستگی اجتنابی ارتباط برقرار می‌کند، تا این الگو را اصلاح کند و در عوض فردی با سبک وابستگی ایمن‌تر انتخاب کند.

یا اینکه درمان می‌تواند به کسی که زبان عشق‌اش شامل خدمات است، کمک کند تا درک کند چرا دائماً با شریکی که ترجیح می‌دهد عشق را از طریق کلمات تأیید بیان و دریافت کند، درگیر دعواست.

ما زودتر آسیب‌پذیر می‌شویم

زمانی که خود را بهتر بشناسیم، می‌توانیم بخش بیشتری از خود را با شرکای بالقوه در میان بگذاریم. این موضوع ما را قادر می‌سازد تا عمیق‌تر با دیگران ارتباط برقرار کنیم و دیوارها زودتر فرو بریزند.

ما معمولاً در اوایل رابطه راحت‌تر می‌توانیم خود واقعی‌امان را نشان دهیم – حتی اگر به معنای در معرض قرار دادن آسیب‌پذیری‌های‌مان باشد. بنابراین، ما نیز زودتر با جوهر واقعیشان آشنا می‌شویم.

در نتیجه، این ارتباط معمولاً احساس قوی‌تر و حقیقی‌تری را ایجاد می‌کند. ما چیزی را پنهان نمی‌کنیم و نگران این نیستیم که کی باید آن را با شریک‌مان به اشتراک بگذاریم یا دعا نمی‌کنیم که آن‌ها هرگز متوجه نشوند. همچنین در وقت‌مان با افرادی که ممکن است ما را به خاطر آنچه هستیم نپذیرند، هدر نمی‌دهیم. (خوشحال می‌شویم که از این موضوع عبور کنیم!)

تنها مشکل که باید از آن آگاه باشیم، این است که ممکن است توسط شخصی که از آسیب‌پذیری‌های ما سوءاستفاده کرده، استفاده شویم؛ خواه این آسیب‌پذیری‌ها جسمانی، عاطفی یا مالی باشد.

چرا آسیب‌پذیری در روابط اهمیت دارد

پیشگیرانه‌ها در افزایش آگاهی از سلامت روان

در حالی که افزایش آگاهی از سلامت روان تأثیر مثبتی بر فرهنگ آشنایی داشته است، برخی معایب نیز وجود دارد.

ما به سرعت به برچسب‌زنی یکدیگر می‌پردازیم

گاهی اوقات ممکن است به اصطلاحات درمانی کمی بیش از حد توجه کنیم و بی‌دقت در گفت‌وگوهای آشنایی از آن‌ها استفاده کنیم. ما ممکن است واژه‌هایی مانند “سمی”، “روان‌پریش”، “نارسیست”، “بمباران عشق” و “نورافکن‌های ذهنی” را استعمال کنیم، حتی اگر لزوماً مناسب نباشند.

به عنوان مثال، فقط به این دلیل که یک رابطه به سرعت پیشرفت می‌کند، به معنای این نیست که شخص شما را بمباران عشق کرده است. یا فقط به این دلیل که کسی خود را محوری نشان می‌دهد، لزوماً به معنای این نیست که او یک نارسیست واقعی است.

ما ممکن است دارد به سرعت یک فرد یا رفتار او را برچسب‌زنی کرده و به طبقه‌بندی بپردازیم بدون اینکه زمان کافی برای شناخت درست آن‌ها صرف کنیم. اگرچه این تمایل ممکن است از تلاش برای محافظت از خود ناشی شود، اما می‌تواند مانع از ارتباط واقعی با دیگران شود.

دکتر رومانوف می‌گوید: “در حالی که درمان می‌تواند ابزاری ارزشمند باشد، مهم است که به یاد داشته باشیم که هر جنبه‌ای از رفتار انسانی نیاز به برچسب‌زنی یا دیدن به‌عنوان یک مشکل سلامت روان ندارد.”

چگونه «گفتار درمانی» ممکن است در دنیای واقعی نتیجه معکوس بدهد

ما درمانگران‌مان را به روابط‌مان وارد می‌کنیم

یکی دیگر از خطرات مراجعه به درمان این است که همه ما درمانگران‌مان را در ذهن‌مان به طور رایگان جابه‌جا می‌کنیم. این موضوع گاهی به دینامیک‌های ناسالم در روابط منجر می‌شود.

به عنوان مثال، ممکن است از آنچه درمانگران‌مان می‌گویند برای قوی‌تر کردن مواضع‌مان استفاده کنیم یا تلاش کنیم آن‌ها را نادرست نشان دهیم. هرچند درمان باید به ما در مدیریت بهتر روابط کمک کند، اما هدف آن استفاده به‌عنوان سلاح برای حمله به شریک‌مان نیست.

ما با چالش‌هایی مواجه می‌شویم که بر سر آسیب‌های مشترک یا تشخیص‌های مشابه ایجاده می‌شود

یافتن یک شریک که تشخیص مشابهی داشته باشد یا تجربیات تجزیه‌ناپذیری از آسیب‌های مشابهی را گذرانده باشد، می‌تواند دلگرم‌کننده و تأییدکننده باشد. ما هرگز باید برای توضیح دادن مسائل به آن‌ها زحمت بکشیم، زیرا آن‌ها به‌سادگی درک می‌کنند. و آن‌ها ما را قضاوت نمی‌کنند، زیرا خودشان در حال مبارزه با همان وضعیت هستند.

با این حال، در درازمدت، بودن با فردی که وضعیت مشابهی دارد، می‌تواند آسان نباشد. ما ممکن است در مراقبت از آن‌ها در هنگام زمات‌هایی که خودمان خوب نیستیم، دچار مشکل شویم یا ممکن است ناامید شویم که آن‌ها نتوانند وقتی که وضعیت خوبی ندارند، از ما مراقبت کنند. علائم ما ممکن است علائم آن‌ها را تحریک کند یا بالعکس.

نتیجه‌گیری‌ها

افزایش آگاهی از سلامت روان در حال تغییر شیوه‌های ارتباط ما با یکدیگر است و عمدتاً به نفع ما است. در حالی که چالش‌هایی وجود دارد، تغییر به سمت فرهنگی منصفانه‌تر، آسیب‌پذیرتر و همدل‌تر در آشنایی قطعا چیزی است که ما از آن استقبال می‌کنیم.

چرا مهم است که در دوران آشنایی آنلاین، نقطه شروع‌های دوست‌داشتنی وجود داشته باشد؟

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *