اختلال-تنظیم-عواطف

اختلال تنظیم عواطف چیست؟

اختلال تنظیم عواطف، یا ناتوانی در کنترل پاسخ‌های عاطفی، به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن فرد قادر به مدیریت احساسات خود نیست و این موضوع می‌تواند منجر به نوسانات شدید خلق و خو یا عدم ثبات عاطفی شود. این وضعیت شامل احساسات مختلفی نظیر غم، خشم، بی‌قراری و ناامیدی می‌شود.

هرچند که اختلال تنظیم عواطف معمولاً به عنوان مشکل دوران کودکی شناخته می‌شود و معمولاً با یادگیری مهارت‌های مناسب تنظیم عواطف خود به خود حل می‌شود، این اختلال ممکن است به بزرگسالی نیز ادامه یابد.

برای این افراد، ناتوانی در تنظیم عواطف می‌تواند منجر به مشکلاتی در زندگی مانند چالش‌های بین‌فردی، عملکرد تحصیلی و ناتوانی در کار یا فعالیت‌های شغلی شود.

چه عواملی باعث اختلال تنظیم عواطف می‌شود؟

چرا برخی افراد قادر به حفظ آرامش و خونسردی هستند در حالی که دیگران با اولین مشکل متلاشی می‌شوند؟

پاسخ این سوال احتمالاً به چندین علت بستگی دارد؛ اما یکی از عوامل اصلی که در ادبیات پژوهشی به طور مداوم نشان داده شده، ضربه‌های روانی اولیه ناشی از سوء استفاده یا غفلت از سوی مراقب است. این مسئله می‌تواند منجر به نوعی اختلال وابستگی واکنشی شود.

علاوه بر این، والدینی که ناتوانی در تنظیم عواطف دارند، نیز در آموزش مهارت‌های تنظیم عواطف به فرزندان خود با مشکل مواجه خواهند شد. از آن‌جا که کودکان به طور طبیعی با مهارت‌های تنظیم عواطف به دنیا نمی‌آیند، داشتن والدینی که نمی‌توانند نمونه‌های شفافی از مقابله مؤثر باشند، می‌تواند فرزندان را در معرض خطر اختلال تنظیم عواطف قرار دهد.

آیا اختلال تنظیم عواطف یک اختلال ذهنی است؟

اختلال تنظیم عواطف به خودی خود لزوماً یک اختلال روانی نیست، اما مشخص شده است که اختلال عاطفی در دوران کودکی می‌تواند عاملی برای بروز اختلالات روانی در آینده باشد. بعضی از اختلالات نیز بیشتر با ناتوانی در تنظیم عواطف مرتبط هستند.

در زیر فهرستی از اختلالات معمولاً مرتبط با اختلال تنظیم عواطف وجود دارد:

  • اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD)
  • اختلالات طیف اوتیسم (ASD)
  • اختلال دوقطبی
  • اختلال شخصیت مرزی (BPD)
  • اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (PTSD پیچیده)
  • اختلال تنظیم خلق و خوی احساسات مختل
  • سندرم الکل جنینی (FAS)

زمانی که اختلال عاطفی به عنوان بخشی از یک اختلال روانی تشخیص داده می‌شود، معمولاً شامل حساسیت بالاتر نسبت به محرک‌های عاطفی و توانایی کمتر برای بازگشت به حالت عاطفی طبیعی در مدت زمان معقول است.

نشانه‌های اختلال تنظیم عواطف چیست؟

به طور کلی، اختلال تنظیم عواطف شامل احساساتی است که به شدت نسبت به شرایطی که آن‌ها را تحریک کرده‌اند، غیرمعمول هستند. این می‌تواند به معنی عدم توانایی در آرام شدن، اجتناب از احساسات دشوار یا تمرکز بر جنبه‌های منفی باشد. اکثر افراد با اختلال عاطفی نیز در زمانیکه احساساتشان (ترس، غم یا خشم) خارج از کنترل است، به طور غیرقابل پیش‌بینی عمل می‌کنند.

در زیر چند نمونه از حالت‌های اختلال عاطفی آورده شده است:

  • شریک زندگی شما برنامه‌ها را لغو می‌کند و شما نتیجه می‌گیرید که آن‌ها شما را دوست ندارند و تمام شب را گریه می‌کنید و به غذاهای ناسالم روی می‌آورید.
  • صندوقدار بانک می‌گوید که نمی‌تواند به شما در یک معامله خاص کمک کند و باید روز بعد برگردید. شما با خشم بر صندوقدار فریاد می‌زنید و قلمی را به طرف او پرت می‌کنید.
  • در یک مهمانی شرکتی شرکت می‌کنید و به نظر می‌رسد همه در حال گفت‌وگو و سرگرمی هستند در حالی که شما خود را بیگانه حس می‌کنید. بعد از رویداد، به خانه می‌روید و برای numb کردن درد عاطفی خود، زیاد غذا می‌خورید. این نیز مثالی از مکانیسم‌های ناکارآمد مقابله و تغذیه عاطفی است.

ناتوانی در شناسایی احساساتی که در زمان ناراحتی تجربه می‌کنید، از دیگر نشانه‌های اختلال تنظیم عواطف است. ممکن است احساس کنید که از احساسات خود گیج هستید، نسبت به آن‌ها احساس گناه می‌کنید یا آن‌قدر تحت فشار هستید که نمی‌توانید تصمیم بگیرید یا رفتار خود را مدیریت کنید.

به خاطر داشته باشید که رفتارهای ناشی از اختلال تنظیم عواطف ممکن است در کودکان به شکل‌های متفاوتی از قبیل تندخویی، پرخاشگری، گریه و یا عدم برقراری تماس چشمی یا صحبت کردن بروز کند.

تأثیر اختلال تنظیم عواطف

ناتوانی در مدیریت احساسات و تأثیرات آن‌ها بر رفتار می‌تواند اثرات منفی متنوعی بر زندگی بزرگسالان داشته باشد. به عنوان مثال:

  • ممکن است با مشکل خواب مواجه شوید.
  • ممکن است در فراموش کردن تجربیات یا نگه‌داشتن کینه‌ها بیشتر از آنچه که باید، مشکل داشته باشید.
  • ممکن است وارد مشاجرات کوچک شوید و آن را به قدری بزرگ کنید که روابطتان را خراب کنید.
  • ممکن است تأثیرات منفی در تعاملات اجتماعی، عملکرد شغلی یا تحصیلی خود تجربه کنید.
  • ممکن است در بزرگسالی به خاطر ناتوانی در تنظیم عواطف، دچار اختلال روانی شوید (مانند افسردگی).
  • ممکن است دچار مشکلات سوء مصرف مواد شوید یا به اعتیادهایی مانند سیگار کشیدن، نوشیدن یا مصرف مواد مخدر روی آورید.
  • ممکن است در آسیب رساندن به خود یا رفتارهای نادرست دیگر مانند عادت‌های تغذیه‌ای محدود کننده یا پرخوری شرکت کنید.
  • ممکن است در حل مسائل و تعارضات دچار مشکل شوید.

کودکی که با اختلال تنظیم عواطف مواجه است، ممکن است نتایج زیر را تجربه کند:

  • تمایل به نافرمانی
  • مشکل در پذیرش خواسته‌های معلمان یا والدین
  • مشکل در ایجاد و حفظ دوستی‌ها
  • کاهش توانایی در تمرکز بر وظایف

چگونه اختلال تنظیم عواطف را درمان کنیم؟

دو گزینه اصلی برای درمان اختلال عاطفی عبارتند از: دارودرمانی و درمان روان‌شناختی، که بسته به وضعیت فردی متفاوت است. بیایید به هر یک از این گزینه‌ها بپردازیم.

دارودرمانی

درمان دارویی می‌تواند در صورتی که اختلال عاطفی بخشی از یک اختلال روانی بزرگتر باشد، مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، ADHD با محرک‌ها درمان می‌شود، افسردگی با داروهای ضد افسردگی و مسائل دیگر ممکن است با داروهای آنتی‌سایکوتیک درمان شوند.

درمان روانشناختی

در زمینه درمان برای اختلال تنظیم عواطف، روش اصلی درمانی از آنچه به عنوان رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) شناخته می‌شود، استفاده می‌شود. این فرم درمانی در دهه 1980 توسط مارشا لینهان به منظور درمان افراد مبتلا به BPD توسعه یافت.

به طور کلی، این نوع درمان شامل بهبود هوشیاری، تأیید احساسات و شرکت در عادات سالم است. همچنین مهارت‌های لازم برای تنظیم احساسات را آموزش می‌دهد. از طریق DBT، شما یاد می‌گیرید که بر لحظه حاضر تمرکز کنید، چگونه افکار، احساسات و رفتارهای خود را شناسایی کنید و چگونه به موقعیت‌های استرس‌زا واکنش نشان دهید.

DBT به این نکته تأکید می‌کند که سه حالت ذهنی وجود دارد:

  • ذهن منطقی که به معنای منطقی و عقلانی بودن است.
  • ذهن عاطفی که به حالات و احساسات شما اشاره دارد.
  • ذهن حکیم که ترکیبی از ذهن منطقی و ذهن عاطفی شماست.

DBT در این مورد به شما می‌آموزد که می‌توانید وضعیت‌ها را به عنوان طیف‌های خاکستری ببینید به جای اینکه آن‌ها را کاملاً سیاه و سفید در نظر بگیرید (به عبارت دیگر، ترکیب ذهن عاطفی و ذهن منطقی).

یادداشت‌نویسی

اگر به تازگی با یک وضعیت استرس‌زا یا بحران روبه‌رو شده‌اید و می‌خواهید کمی DBT را در خانه امتحان کنید، یک دفتر یادداشت بردارید و به این سؤالات پاسخ دهید:

  • رویدادی که شما را ناراحت کرد چه بود؟
  • در آن وضعیت درباره چه چیزهایی فکر می‌کردید؟ (سه فکر اصلی را بنویسید.)
  • این افکار چه احساسی در شما ایجاد کرد؟ (هر نوع علامت جسمی، کارهایی که انجام دادید مانند گریه کردن یا احساسات مانند ناراحتی را بنویسید.)
  • پیامد این افکار چه بود؟

هدف DBT متعادل کردن احساسات با منطق به منظور دستیابی به نتایج مثبت‌تر از وضعیت‌های استرس‌زا است. هدف دیگر این است که به شما یاد بدهد تا با ارتباطات بین افکار، احساسات و رفتارها آشنا شوید. به این ترتیب، انتظار می‌رود که شما بتوانید بهتر احساسات خود را در زندگی روزمره مدیریت کنید.

چگونه با احساسات منفی کنار بیاییم

پرورش یک کودک با اختلال عاطفی

اگر والد کودکی هستید که با اختلال تنظیم عواطف مواجه است، ممکن است در فکر باشید که چه کارهایی می‌توانید برای حمایت از فرزندتان انجام دهید. واقعیت این است که کودکان مهارت‌های تنظیم عواطف را از والدین خود یاد می‌گیرند. شما توانایی آموزش فرزند خود را دارید تا احساساتش را مدیریت کند و نه اینکه از آن‌ها تحت فشار قرار گیرد. اینجا چند راه برای حمایت از آن‌ها وجود دارد:

  • فرزند شما نیاز دارد بداند که می‌تواند در مواقع لازم به شما برای کمک و آرامش مراجعه کند. داشتن یک والد حمایت‌کننده و قابل اعتماد در زندگی‌اش به او کمک می‌کند تا از مشکلات اختلال تنظیم عواطف محافظت شود.
  • محدودیت‌های خود را بشناسید. آیا شما خود با یک اختلال روانی مواجه هستید یا با مهارت‌های تنظیم عواطف خود مشکل دارید؟ اگر اینطور است، شما و فرزندتان ممکن است از درمان یا مشاوره برای تقویت تاب‌آوری خود بهره‌مند شوید. وقتی که شما قادر به مدیریت مشکلات خود باشید، می‌توانید بهترین حمایت را به فرزندتان ارائه دهید.
  • با مثال عمل کنید. بهترین راه برای یاد دادن نحوه مدیریت احساسات به فرزندتان، درخواست از او برای رفتار خاصی یا تنبیه او به خاطر رفتار نامناسب‌اش نیست. بلکه بهترین گزینه این است که خودتان رفتار مطلوبی که می‌خواهید آن‌ها یاد بگیرند را نشان دهید.
  • بسته به شرایط تنظیم شوید. شناسایی محرک‌های رفتار فرزندتان و داشتن یک برنامه پشتیبان برای مقابله با رفتارهای نامناسب می‌تواند مفید باشد. به عنوان مثال، اگر فرزند شما همیشه وقتی شما به خرید کفش می‌برید، دچار پرخاشگری می‌شود، سعی کنید یک جفت کفش در اندازه‌اش انتخاب کرده و آن را به خانه بیاورید تا بپوشد.
  • روال‌های منظم را حفظ کنید. کودکان با اختلال تنظیم عواطف از پیش‌بینی‌پذیری و ثبات بهره‌مند می‌شوند. فرزند شما باید بداند که شما در مواقع نیاز در کنارش هستید و می‌تواند به شما تکیه کند تا فضایی آرام‌کننده ارائه کنید. زمانی که احساسات خود شما تحت کنترل نباشد، احتمال اینکه فرزندتان همچنین نتواند احساساتش را مدیریت کند، بسیار بیشتر است.
  • به دنبال تطابق یا حمایت اضافی باشید. اگر فرزند شما در مدرسه است، صحبت با معلم او درباره مشکلات تنظیم عواطف نیز مهم است. درباره استراتژی‌هایی که در خانه استفاده می‌کنید و نیاز فرزندتان به کمک بیشتر در کلاس یا یادآوری چگونگی آرام شدن صحبت کنید. اگر فرزند شما دارای اختلال تشخیص‌داده‌شده‌ای است، او ممکن است تحت یک برنامه آموزش ویژه باشد که شامل تطبیق‌ها یا کمک‌های اضافی است. حتماً از این امکانات استفاده کنید.
  • رفتارهای مثبت را تشویق کنید. اگر رفتاری مثبت از فرزند خود در مدیریت احساسات مشاهده کردید، درباره این رفتارهای مثبت صحبت کنید. راه‌هایی برای پاداش دادن به موفقیت‌های مدیریت احساسات پیدا کنید تا این رفتارها بیشتر به تکرار بیفتند.

خلاصه

چه شما، فرزندتان، یا کسی که می‌شناسید با اختلال تنظیم عواطف مواجه باشد، مهم است بدانید که این موضوعی است که به مرور زمان می‌تواند بهتر شود. در واقع، 88 درصد از افرادی که مبتلا به BPD هستند، انتظار نمی‌رود در طول 10 سال معیارهای تشخیص را داشته باشند. این نشان می‌دهد که استراتژی‌های تنظیم احساسات قابل یادگیری بوده و برای بهبود وضعیت شما و زیستن بهترین زندگی ممکن بسیار مفید هستند.

فرقی نمی‌کند که شرایط فعلی شما چه باشد، شما می‌توانید تغییراتی ایجاد کنید که منجر به بهبود عملکرد اجتماعی، تحصیلی و شغلی شما شود. می‌توانید یاد بگیرید که چگونه با موقعیت‌های استرس‌زایی که به شما آسیب می‌زنند، کنار بیایید و از زخم‌ها و رفتار نادرستی که شما را به اینجا رسانده، عبور کنید.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *