افسانههای دوستیابی و واقعیتهای غیرمنتظره
فورا به آنها پیام ندهید. عشق زمانی به سراغتان میآید که کمتر انتظارش را دارید. در دریا، ماهیهای زیادی وجود دارد. هر کسی که خیانت کرده، همیشه خیانتکار است. وقتی بدانید، دیگر نیازی به توضیح ندارد… اینها تنها بخشی از کلیشههایی هستند که ممکن است در تلاش برای درک ماهیت پیچیده عشق با آنها روبرو شده باشید.
بله، دوستیابی میتواند بسیار گیجکننده باشد (اینجاست که بسیاری به مشاوران روابط روی میآورند). اما چرا ما به عباراتی محدودکننده تکیه میکنیم که به ما کمک نمیکند بفهمیم واقعاً چه خبر است؟ این طرز تفکر کارآمد نیست. بیایید این مسائل را روشن کنیم—در اینجا بزرگترین افسانههای دوستیابی را بررسی میکنیم تا بتوانید سفر خود را به سمت عشق با نگاهی تازه پیش ببرید.
افسانه ۱: عشق تنها چیزی است که نیاز دارید
گروه بیتلز زمانی خواندند: “تمام چیزی که نیاز دارید عشق است” و این عبارت به فرهنگی پاپ تبدیل شد. همه ما در رویاهای خود داستانهای عاشقانهای را تصور میکنیم که در آن عشق همه چیز را درست میکند. حقیقت اما چیز دیگری است: عشق همیشه کافی نیست تا یک رابطه را حفظ کند. به عنوان یک عاشق فیلمهای کمدی رمانتیک که طرفدار داستانهای عاشقانه ناممکن هستم، اعتراف این واقعیت برایم دشوار است.
شاید با کسی باشید که او را همزاد روح خود میدانید، کسی که شما را میفهمد و حس میکنید که تا ابد او را میشناسید. اما وقتی چیزی اساسی اشتباه است، مانند اینکه آن شخص در مرحلهای متفاوت از زندگیاش باشد یا چشماندازهای مشابهای برای آینده نداشته باشد، اینها نشانههای واضحی هستند که نشان میدهد ممکن است او گزینه درستی نباشد. البته، هر شریک زندگی باری دارد، اما یک رابطه درست نباید مملو از چالشها و آزمایشهای مداوم باشد.
این نوع رابطه زمانی میتواند مشکلساز باشد که ما واقعیت را نادیده بگیریم و شیمی را به عنوان مدرکی برای دوام آن در نظر بگیریم. وقتی ما شروع به فشردن، فدا کردن و بیش از حد سازش کردن روی چیزهای مهم برای حفظ رابطه میکنیم، عشق میتواند به زنجیرهای از concessions تبدیل شود. رابطه ممکن است تحمیل شده به نظر برسد در حالیکه هر دو شما سعی دارید در نقشهای بیجا باشید که به همان اندازه واقعی نیستند. شخصی که برایش اینقدر جنگیدید، ممکن است به یادآوری چیزی تبدیل شود که رها کردید، به جای آن ارتباط شگفتانگیزی که once داشتید.
افسانه ۲: مردم به خاطر عشق تغییر میکنند
شاید چنین جملهای را شنیده باشید: “اگر واقعاً مرا دوست داشتی، [دلیل تغییر آنها را اینجا بگذارید!]”. آیا تاکنون امیدوار بودهاید که عشق شما به طرز جادویی نقصهای شریکتان را اصلاح کند یا آنها را به تغییر ترغیب کند؟ درک میکنم! من هم ساعتهای زیادی را در سکوت به خاطر عدم رعایت وقت و توانایی مدیریت خانه از گذشتهام عذاب کشیدم، در حالی که آرزو میکردم آنها فقط مسئولیتپذیر باشند که این باعث میشد بیشتر به آنها جذب شوم. این یک افسانه رایج اما نادرست است که فقط عشق میتواند کسی را تغییر دهد.
این بسیار وسوسهانگیز است که فکر کنیم اگر فقط بتوانیم آن یک چیز کوچک که ما را ناراحت میکند در آنها اصلاح کنیم، همه چیز عالی خواهد شد. اما این طرز تفکر میتواند به راحتی به عدم پذیرش آنها به خاطر آنچه هستند و قضاوت بر پایه کسانی که ممکن است بشوند، منجر شود… به عبارتی دیگر، میخواهید آنها را برای پتانسیلشان به جای خود واقعیشان بخواهید. شما میتوانید شریکتان را تشویق کنید که بهتر باشد، اما تغییر از درون نشأت میگیرد، نه از طریق خواستههای بیرونی.
زمانی که انتظارات به فشار تبدیل میشوند، انرژی انتقادی میتواند به سرعت به کشمکش، ناامیدی و کینه تبدیل شود. در نهایت، ما همگی فقط انسانهای ناقصی هستیم که بر روی سنگی چرخان در فضا در حال حرکت هستیم و تلاش میکنیم بهترین خود را ارائه دهیم. روابطی که هر دو شریک بهطور طبیعی یکدیگر را قبول و احترام میکنند میتوانند امنترین و درمانکنندهترین فضا را ایجاد کنند. پارادوکسی که خودمان میسازیم میتواند الهامبخش تحول عمیق باشد، اما نمیتوانیم آن را مجبور کنیم.
افسانه ۳: جداییها غیرمنتظره هستند
“کاملاً غافلگیر شدم! جدایی به یک باره اتفاق افتاد و پیشبینیناپذیر بود.”
اینجاست که واقعیت پیش میآید: جداییها به ندرت غیرمنتظره هستند. زمانی که کسی تصمیم به پایان یک رابطه میگیرد، معمولاً دلایلی وجود دارد و اغلب یک سری نشانهها و مسائل زیر بنایی وجود دارد که در طول زمان جمع شدهاند. این مشکلات در ابتدا ممکن است جزئی به نظر برسند؛ نداشتن نقاط مشترک، بهطور محدودی روزانهتان را با شریک خود به اشتراک گذاشتن یا clash over finances– اما زمانی که این مسائل حل نشوند، میتوانند به عوامل جدی برای شکست رابطه تبدیل شوند.
تحقیقات انجام شده در موسسه گاتمن این را تأیید میکند. در یکی از معروفترین مطالعات خود، محققان هزاران زوج را در یک آزمایشگاه مشاهده کردند و توانستند با دقت 94% طلاقها را پیشبینی کنند با مشاهده چهار نشانه بحران زندگی مشترک در مکالماتشان؛ انتقاد، عدم ارتباط، تحقیر و انتقاد.
زمانی که این الگوهای ارتباطی منفی ظاهر میشوند، معمولاً مشکلات محدود به یک مشکل واحد نیستند بلکه چندین مسئله مرتبط بر رابطه تأثیر میگذارند. مردم ممکن است از یک جدایی شگفتزده شوند اما وقتی به گذشته نگاه میکنند به تدریج نشانههایی را که همیشه وجود داشتهاند، حس میکنند.
افسانه ۴: هر جدایی یک فرد خوب و یک فرد بد دارد
این عقیده چندان محبوب نیست، اما به من گوش دهید. فکر میکنم کلیشه “شخص خوب” در برابر “شخص بد” بیش از حد سادهانگارانه است. من همیشه به دوستانم میگفتم که اکسهایشان افراد سمی هستند که لایق آنها نیستند، اما اکنون میدانم که این نوع تفکر در سنین جوانی به دوستانم کمک نکرد. وقتی ما اکسهای خود را به عنوان شرور توصیف میکنیم، به خودمان فرصت نمیدهیم تا مسئولیتپذیر باشیم و تأمل کنیم که چرا ابتدا به آنها جذب شدهایم.
درک الگوها و رفتارهای خود (بدون اینکه خود را سرزنش یا تنبیه کنیم) لازم است تا بتوانیم تصمیمات سالمتری در روابط آینده بگیریم. اگر لحظهای وقت نگذاریم تا بفهمیم چرا در یک وضعیت آسیبزا قرار گرفتیم، در حالی که بقیه مقصرند و نه ما، این blind spots را نمیتوانیم ببینیم و نمیتوانیم با وضوح پیش برویم. به تمام کلاینتهایم میگویم که شریکانتخاب ما آینهای از عشق به خود، ارزش خود و اعتقادمان به نحوهای است که لیاقت داریم با ما برخورد شود. وقتی میتوانیم به شجاعت انتخابهای دوستیابی خود را بررسی کنیم، این قدرت را پیدا میکنیم که بخشی از آنچه رخ داد را بپذیریم.
افسانه ۵: زمانی که جرقه از بین میرود، رابطه تمام شده است
شریک من دارای حق سرپرستی 50/50 برای دو فرزند کوچک خود است و داشتن این خانواده کوچک یکی از زیباترین قسمتهای رابطه ما بوده است. اما به عنوان کسی که فرزندی ندارد، متوجه شدم که داشتن فرزند چگونه میتواند فضای رمانتیک را تغییر دهد. بچههای او هنوز از بوسه زدن کلافه هستند، بنابراین حتی اگر هنگامی که فقط ما دو نفر هستیم صمیمی باشیم، اما به هنگام حضور آنها در عمومی از رفتارهای عاشقانه خود خودداری میکنیم.
ترکیب این الگو با رنجور شدن از یک هفته طولانی از والدین، میتواند باعث شود که جرقهها کمرنگ شوند، که تصور کرد که رابطه در یک وضعیت دشواری است آسان میشود. اما این حقیقت ندارد. روابط با گذر زمان تغییر میکنند و طبیعی است—حتی مورد انتظار است!—که احساس سبکی به وجود بیاید. خبر خوب این است که میتوانید با شوخطبعی، تلاش، تجربیات جدید و قرار ملاقاتهای برنامهریزیشده جرقه را زنده نگه دارید. یاد گرفتهام که پرورش این فعالیتها شور و اشتیاق را در یک رابطه دوباره بیدار کند و همچنین تعهد، اعتماد و نزدیکی عاطفی را افزایش دهد.
بنابراین، زمانی که جرقه موقتاً کمرنگ میشود، نگران نشوید. این بخشی از سفر است. بر روی مراقبت از رابطه تمرکز کنید و پذیرای طبیعت غیرقابل پیشبینی آن باشید. در این فرآیند، ارتباط میتواند به چیزی حتی معنادارتر تبدیل شود.
نکتهای به یاد داشته باشید
افسانههای دوستیابی به خاطر تواناییشان در بیان حقایق ساده جذاب هستند. اما روابط پیچیده و با جزئیات هستند. هر زوجی منحصر به فرد است و دوستیابی یک رقص پویای بالا و پایین است. نزدیک شدن به رابطهتان با دیدگاه، مراقبت، تأمل و پذیرش میتواند به شما کمک کند تا ارتباطتان را به سطوح جدیدی ببرید.
بیشتر بخوانید
مدیتیشن یک روز پربرکت برای جذب عشق وامنیت و سلامتی
خود هیپنوتیزم درمان زود انزالی در مردان توسط هیپنوتراپیست رضا خدامهری
تقویت سیستم ایمنی بدن با خود هیپنوتیزم
شمس و طغری
خود هیپنوتیزم ماندن در رژیم لاغری و درمان قطعی چاقی کاملا علمی و ایمن
خود هیپنوتیزم تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس