تعارف با شخصیت‌ها و اهمیت آن در روابط

ما برای توصیف شخصیت‌های خود از صفات مختلفی استفاده می‌کنیم — از شخصیت‌های شاد و ریلکس گرفته تا خجالتی و باحال. این توصیف‌ها هنگام بیان آنچه از یک شریک زندگی می‌خواهیم، اهمیت زیادی دارند. برخی افراد به طور جدی به این موضوع فکر می‌کنند و به دنبال همسری هستند که شخصیتش هم‌راستا یا complement شخصیت آن‌ها باشد.

شخصیت‌های مختلف و تأثیر آن‌ها بر ارتباطات

شخصیت‌ها بسیار جذاب هستند؛ آن‌ها مجموع رفتارها و ویژگی‌هایی هستند که شما را همان‌طور که هستید معرفی می‌کنند. این ویژگی‌ها همچنین بیشتر از آنچه که فکر کنید، بر چگونگی ارتباط شما با دیگران تأثیر می‌گذارند. به دوستان نزدیک یا شریک‌های عاطفی گذشته و حال خود فکر کنید؛ ممکن است از وجود یک الگوی مشترک در نوع شخصیت‌های آنان شگفت‌زده نشوید.

مارکوس اسمیت، مشاور حرفه‌ای و مدیر اجرایی آلباس ولنس می‌گوید: «حتی قوی‌ترین احساسات نیز می‌توانند در صورت عدم تطابق در سطوح اساسی با چالش مواجه شوند.» شناخت نوع شخصیت خود و اینکه چگونه با نزدیکان خود هم‌راستا یا متفاوت است، به شما کمک می‌کند تا روابط پرمعناتری شکل دهید. در زمینه دوستیابی، شخصیت‌هایی که complement یکدیگر هستند، معمولاً در حل تعارضات موفق‌تر عمل کرده و ارتباطات عمیق‌تری برقرار می‌کنند.

معرفی ابزارهای اصلی شخصیت‌شناسی

دو سیستم محبوب شخصیت‌شناسی شامل «شاخص نوع مایرز-بریگز» (MBTI) و «انیاگرام» هستند. MBTI بر اساس نظریه کارل یونگ، انسان‌ها را به ۱۶ نوع شخصیت مجزا تقسیم می‌کند که هر یک با یک کد چهار حرفی نمایش داده می‌شوند. این کدها ترکیبی از ویژگی‌هایی مانند برون‌گرایی در مقابل درون‌گرایی، حس‌گرایی در مقابل شهود، تفکر در مقابل عاطفه و قضاوت در مقابل درک‌کردن هستند.

برعکس، انیاگرام به عمق بیشتری در رفتارهای انسانی می‌پردازد و افراد را به نه نوع تقسیم می‌کند که هر یک دارای خواسته‌ها، ترس‌ها و مسیرهای رشد خاص خود هستند. برخلاف MBTI که بر رفتارهای خارجی تمرکز دارد، انیاگرام به انگیزه‌های درونی و الگوهای احساسی توجه می‌کند. هر دو ابزار در کمک به درک اینکه چرا با برخی افراد راحت‌تر هستید و با برخی دیگر نه، بسیار کارآمد هستند.

ویژگی‌های پنج‌گانه شخصیتی

جاشوا کالینز، کارشناس اجتماعی مجاز، می‌گوید چارچوب مفید دیگری در این زمینه ویژگی‌های پنج‌گانه شخصیتی است که افراد را براساس گشاده‌رویی، وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، توافق‌پذیری و نوروتیسیسم ارزیابی می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهند که شریک‌هایی که در این ویژگی‌ها به ویژه مشابه هستند، معمولاً سطح بالاتری از رضایت و ثبات در روابط خود دارند. به عنوان مثال، دو نفری که درجه بالایی از توافق‌پذیری دارند، احتمالاً روابطی هماهنگ و همکاری‌آمیز خواهند داشت.

کالینز می‌افزاید که گفتگوهای آزاد و صمیمی درباره ارزش‌ها، اهداف و انتظارات در ارزیابی تناسب با شریک، ضروری است. استفاده از ارزیابی‌های شخصیتی، مانند MBTI یا ویژگی‌های پنج‌گانه، می‌تواند یک راه ساختارمند برای بررسی تطابق فراهم کند. علاوه بر این، گذراندن وقت با یکدیگر در وضعیت‌های مختلف می‌تواند به شما کمک کند تا ارزیابی کنید چگونه در برابر چالش‌ها حرکت می‌کنید و از حضور یکدیگر لذت می‌برید.

توافق و تناسب در روابط

توافق می‌تواند یک رابطه را به موفقیت یا شکست سوق دهد. این یکی از بزرگ‌ترین رازهای پنهان در رابطه‌های سالم و پایدار است. توافق الزاماً به معنای داشتن علایق یا سرگرمی‌های مشابه نیست؛ بلکه شامل این است که چقدر ویژگی‌ها، رفتارها و نیازهای احساسی دو فرد به یکدیگر نزدیک هستند.

همه ما عبارت «متضادها به یکدیگر جذب می‌شوند» را شنیده‌ایم. این واقعیت در بسیاری از موارد درست است. اما گاهی دو فرد با نقطه‌نظرهای متفاوت می‌توانند با یکدیگر به خوبی کنار بیایند. آشفته‌کردن یکدیگر به این معنا نیست که آن‌ها واقعاً با یکدیگر سازگار نیستند. آشتون موری، رئیس کلینیکی در سنای لیک ریکاوری می‌گوید: «مهم‌ترین نکته در یک رابطه موفق این است که هر دو طرف می‌توانند آن را حفظ کنند و در مورد تضادها کار کنند.»

به یاد داشته باشید

در هر رابطه‌ای که موفقیت‌آمیز باشد، شما بهترین‌های یکدیگر را به نمایش می‌گذارید و کمبودهای یکدیگر را جبران می‌کنید. اگر شما و شریک‌تان در جایی هستید که احساس درک، ارزش و حمایت متقابل دارید، به خوشحالی؛ شما سازگارید!

بررسی تناسب شخصیتی با مایرز-بریگز

MBTI شخصیت‌ها را به ۱۶ نوع بر اساس چهار ویژگی اصلی تقسیم می‌کند: برون‌گرایی (E) در مقابل درون‌گرایی (I)، حس‌گرایی (S) در مقابل شهود (N)، تفکر (T) در مقابل عاطفه (F)، و قضاوت (J) در مقابل فهم (P). برای الکس ۲۷ ساله و امیلی ۲۵ ساله، امتحان MBTI به آن‌ها کمک کرد تا جنبه‌هایی از شخصیت یکدیگر را بهتر درک کنند که قبلاً برایشان گیج‌کننده بود.

الکس خود را به عنوان INFJ (درون‌گرا، شهودی، عاطفی و قضاوتگر) توصیف می‌کند. INFJها شهرت دارند که هم‌دل، تأمل‌گر و سازمان‌یافته هستند. از سوی دیگر، امیلی ESTP (برون‌گرا، حس‌گرا، تفکری و فهمی) است و به طور معمول نسبت به الکس انرژی بیشتری دارد، زودتر واکنش نشان می‌دهد و تطابق بیشتری دارد.

در نظر، یک INFJ و یک ESTP ممکن است نامتناسب به نظر برسند، اما در واقع، آن‌ها نمی‌توانند خوشحال‌تر باشند. چون الکس معمولاً محتاط‌تر است، گاهی از ماجراجویی‌های امیلی قدردانی می‌کند. به همین ترتیب، امیلی اعتراف می‌کند که در تصمیم‌گیری‌های خاص نیاز به تأمل بیشتری دارد، جایی که الکس به کمک می‌آید.

تحلیل تناسب نوع انیاگرام

برخلاف MBTI که بر ویژگی‌ها متمرکز است، انیاگرام بر انگیزه‌ها، ترس‌ها و خواسته‌ها تأکید دارد. شخصیت‌ها را به نه نوع مجزا تقسیم می‌کند و نه تنها به «چه» بلکه به «چرا»های شخصیت ما می‌پردازد. در اینجا یک مرور سریع از نه نوع را می‌بینید:

  • نوع ۱ – اصلاح‌طلب: اصول‌گرا، هدفمند، خودکنترل
  • نوع ۲ – کمک‌کننده: سخاوتمند، مردم‌پسند، مالکانه
  • نوع ۳ – موفقیت‌طلب: موفقیت‌گرا، عمل‌گرا، سازگار
  • نوع ۴ – فردگرا: حساس، بیان‌گر، دراماتیک
  • نوع ۵ – پژوهشگر: بینا، نوآور، رازدار
  • نوع ۶ – وفادار: جذاب، مسئول، مضطرب
  • نوع ۷ – شوق‌طلب: خودجوش، چندمنظوره، پراکنده
  • نوع ۸ – چالش‌طلب: خودباور، قاطع، مقابله‌کننده
  • نوع ۹ – صلح‌جو: پذیرا، تسکین‌دهنده، راضی

اگر شما نوع ۲ (کمک‌کننده) هستید، یکی از اصلی‌ترین روش‌هایی که می‌دانید و از آن لذت می‌برید، کمک به دیگران است. اما اگر شریک شما نوع ۵ (پژوهشگر) باشد، ممکن است متوجه شوید که او در برابر کمک شما مقاومت می‌کند و به استقلال و خودکفایی علاقه دارد.

عوامل تأثیرگذار بر تناسب

تناسب در یک رابطه فراتر از نوع شخصیت‌هاست. چندین عامل تعیین‌کننده وجود دارند که چگونگی سازگاری شخصی نسبت به شخص دیگر را مشخص می‌کنند.

ارزش‌های اشتراکی

ارزش‌های مشترک در صدر این فهرست قرار دارند. هنگامی که شما و شریک‌تان در مورد آنچه در زندگی اهمیت دارد — خانواده، آرزوهای شغلی یا ارزش‌های اجتماعی — با یکدیگر هم‌نظر باشید، این موضوع پایه‌ای قوی برای رابطه‌تان فراهم می‌آورد. ارزش‌های مشترک یادآوری می‌کنند که شما در مواقع سخت می‌خواهید چه چیزهایی از زندگی داشته باشید. شما همیشه نیازی به موافقت با همه چیز ندارید؛ تنها کافی است درک کنید و به آنچه برای هر یک از شما اهمیت دارد، احترام بگذارید.

جذابیت

مورد دیگر جذابیت است — چه جذابیت فیزیکی و چه فکری. دکتر روستیسلاو ایگناتوف، روانپزشک و مدیر پزشکی در هیوون دتاکس می‌گوید: «در حالی که جذابیت تنها عامل مهم نیست، احساس جذابیت قوی به شریک‌تان می‌تواند شیمی و ارتباط عاطفی را عمیق‌تر کند.» مشابه، تناسب فکری می‌تواند به مکالمات تحریک‌آمیز و علاقمندی مشترک به یادگیری از یکدیگر منجر شود.

ارتباطات

یکی از بزرگ‌ترین دلایل شکست بسیاری از روابط، ارتباطات ضعیف است. شخصیت‌های متفاوت غالباً راه‌های بسیار متفاوتی برای بیان احساسات و پردازش اطلاعات دارند. در حالی که برخی ممکن است مستقیم باشند، دیگران ترجیح می‌دهند ابتدا اطلاعات را با احتیاط بیشتری بیان کنند. درک و سازگاری با سبک‌های ارتباطی یکدیگر می‌تواند بسیاری از جدل‌ها را در نطفه خفه کند. بدون شک، کار با شخصی که سبک ارتباطی مشابه شما دارد و مایل است با یکدیگر برای حل تعارضات کار کنید، بسیار راحت‌تر است.

نیازهای احساسی

هر کسی نیازهای احساسی دارد که معمولاً به نوع شخصیتشان مربوط می‌شود. برخی افراد به تأییدات مکرر و محبت فیزیکی نیاز دارند. آن‌ها معمولاً می‌خواهند ببینند و احساس کنند که چقدر شما آن‌ها را دوست دارید. برای دیگران، در حالی که تأییدات ممکن است نادیده گرفته شوند، اعمال خدمات برای آن‌ها بسیار ارزشمند است. این به این معنی است که باید یاد بگیرید چه چیزهایی شریک‌تان را احساس محبت و ارزشمند بودن می‌کند و به طور مستمر به برآورده کردن آن نیازها بپردازید.

ارزیابی تناسب در روابط

شناسایی اینکه چقدر با شریک‌تان سازگارید، دشوار نیست. گفتگوهای بسیار روشنی درباره ارزش‌های اساسی خود آغاز کنید. چه چیزهایی برای هر یک از شما مهم است؟ آیا می‌خواهید ازدواج کنید، بچه‌دار شوید یا به کشور دیگری نقل مکان کنید؟ با توجه به اهمیت این موضوع‌ها، ممکن است متوجه شوید که حتی بیشتر از آنچه تصور می‌کردید، در یکدیگر هم‌راستا هستید یا می‌توانید به نواحی‌ای بروید که باید روی آن‌ها کار کنید.

بعداً، به سبک‌های ارتباطی‌تان نگاه کنید. آیا پس از صحبت با شریک‌تان احساس می‌کنید که شنیده و درک شده‌اید؟ آیا آن‌ها این احساس را دارند؟ هر رابطه‌ای بدون ارتباط مؤثر و همدلانه به سمت ناکامی حتمی خواهد رفت. در یک جر و بحث، تمرکز خود را بر روی آنچه شریک‌تان می‌گوید قرار دهید و بدون برنامه‌ریزی پاسخ خود، گوش دهید. این می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد زیرا ما معمولاً در مکالمات پرشور، قبل از اینکه طرف مقابل نظرات خود را بیان کند، آماده پاسخ می‌شویم.

زمانی که الکس و امیلی ارزش‌های اساسی و سبک‌های ارتباطی خود را شناسایی کردند، متوجه شدند که کجا می‌توانند بهتر از یکدیگر حمایت کنند. الکس یاد گرفت تا از خودجوشی امیلی قدردانی کند و امیلی تلاش کرد تا زمانی که نظراتش درباره برنامه‌ها تغییر می‌کند، به الکس اطلاع دهد.

مهم است که مشاهده کنید چگونه شما و شریک‌تان به تعارضات، اختلافات و مکالمات دشوار پرداخته و آن‌ها را مدیریت می‌کنید. آیا به دیدگاه‌های یکدیگر گوش می‌دهید؟ آیا هر دو آماده‌اید برای سازش و یافتن راه‌حلی با هم؟ یا به‌طور مداوم در حال تقابل هستید و در ارتباط مؤثر مشکل دارید؟ این‌ها می‌توانند نشانگرهایی خوب از سازگاری شما در مواجهه با چالش‌ها به عنوان یک تیم باشند، دکتر ایگناتوف اشاره می‌کند.

سبک زندگی و نیازهای احساسی

در نهایت، سبک زندگی و نیازهای احساسی خود را بررسی کنید. آیا هر دو فرد صبحگاهی هستید یا یکی از شما به شب‌های دیرهنگام علاقه دارد؟ آیا شما عشق را از طریق کلمات، لمس یا عمل نشان می‌دهید؟ درباره ترجیحات خود به طور کامل گفتگو کنید تا تعادلی پیدا کنید که برای هر دو شما مناسب باشد.

همراهی با شریک مناسب باید بهترین‌های شما را به نمایش بگذارد و شما را احساس حمایت و محبت کند. به این نکته توجه کنید که او چگونه به شما احساس می‌دهد — آیا او شما را الهام‌بخشیده و قوی می‌کند یا بار استرس و منفی بودن را به زندگی شما وارد می‌کند؟ احساسات ما نسبت به یک نفر می‌تواند نشان‌دهنده خوبی از تناسب باشد، دکتر ایگناتوف می‌گوید.

چالش‌های ناشی از عدم تناسب در روابط

داشتن شخصیت‌های متفاوت نباید مشکلی ایجاد کند؛ آگاهی از این که دارای تفاوت‌هایی هستید، می‌تواند فرصت عالی برای بهبود رابطه‌تان باشد.

اسمیت می‌گوید: «به نظرم زوج‌ها باید در تلاش باشند تا از نقاط قوت یکدیگر قدردانی کرده و دریابند که تفاوت‌ها می‌توانند فرصت‌هایی برای رشد به جای منابع تعارض باشند.» به عنوان مثال، اگر یکی از طرفین به طور طبیعی درون‌گرا باشد و دیگری برون‌گرا، آن‌ها می‌توانند با برنامه‌ریزی فعالیت‌های اجتماعی که هر دو از آن لذت می‌برند، تعادل برقرار کنند و همچنین نیاز یکدیگر به زمان تنها را نیز در نظر بگیرند.

ارتباط در روابط عادی اهمیت زیادی دارد و هنگام برخورد با شخصیت‌های مختلف دو برابر اهمیت دارد. به یاد داشته باشید که گفت‌وگوها را باز و صادقانه نگه دارید، گوش دهید تا درک کنید و نه فقط واکنش نشان دهید. از جملات «من» برای بیان افکار خود استفاده کنید تا بدون این‌که به نظر برسد که دیگران را متهم می‌کنید، در شرایط عدم قطعیت چیزی را بیان کنید. برای مثال، بگویید: «زمانی که برنامه در آخرین لحظه تغییر کند، احساس اضطراب می‌کنم» به جای «شما همیشه برنامه‌ها را تغییر می‌دهید.»

گوش‌دادن فعال اصطلاحی است که از ما متخصصان بهداشت روان زیاد خواهید شنید و دلیلی دارد، دکتر ایگناتوف می‌گوید. گوش‌دادن فعال ابزاری مؤثر برای ارتباط است، به‌ویژه در زمان بروز تعارضات. این زمانی است که ما واقعاً گوش می‌دهیم تا درک کنیم، نه فقط برای پاسخ دادن. شما واقعاً تلاش می‌کنید تا خود را در کفش شریک‌تان قرار دهید و از دیدگاه او مسائل را ببینید. این می‌تواند فاصله‌ی بین شخصیت‌های مختلف را پر کرده و درک و ارتباط عمیق‌تری ایجاد کند.

با این حال، نباید خودتان و رفاه خود را برای ایجاد فضایی برای دیگران فدای کنید. مرزهای روشنی در مورد چیزهایی که برای شما مهم‌ترین هستند، تعیین کنید. به شریک‌تان بگویید اگر رفتارها یا عادات خاصی باعث خشم شما می‌شود، هیچ‌کدام از شما نمی‌توانید به توافق برسید. شاید شما بعد از کار به زمان سکوت نیاز داشته باشید یا شریک‌تان پیش از رویدادهای اجتماعی نیاز به اطلاع قبلی داشته باشد. احترام به نیازهای یکدیگر به کاهش تنش کمک خواهد کرد.

نتیجه‌گیری

به یاد داشته باشید که هیچ کس کاملاً ناسازگار با دیگری نیست. در حین برخورد با تفاوت‌های خود، فراموش نکنید که نقاط مشترک بین یکدیگر را شناسایی کنید. مهم این است که احساس شما نسبت به شریک‌تان چگونه است و هر دو چقدر به رابطه متعهد هستید.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *