خوشحالی: انتخاب یا واقعیات زندگی؟

اگر به ازای هر بار که عبارت «خوشحالی یک انتخاب است» را شنیدم، یک نیکل داشتم، اکنون زن ثروتمندی بودم. احتمالاً یکی در زندگی شما در مقطعی این را به شما گفته است و اگر این جمله باعث شده که احساس بدی نسبت به خودتان کنید، تنها نیستید.

درست است که ما می‌توانیم انتخاب کنیم چگونه به شرایط و وضعیت‌های زندگی‌مان واکنش نشان دهیم، اما به ندرت می‌توانیم خود آن وضعیت‌ها و شرایط را انتخاب کنیم—و به این ترتیب، خوشحالی‌مان به طور کامل به خودمان بستگی ندارد.

پس خوشحالی کی یک انتخاب است و کی از کنترل ما خارج است؟ ادامه مطلب را بخوانید تا پاسخ این سؤال را بیابید.

اول از همه، چه چیزهایی را می‌توانیم انتخاب کنیم؟

فرض کنید نمره بدی در امتحان میان‌ترم می‌گیرید یا نقد بدی در کارتان می‌شنوید. از یک طرف، می‌توانید در خودتان غرق شده و عوامل خارجی را برای نتیجه ضعیف‌تان مقصر بدانید؛ یا می‌توانید از این تجربه درس بگیرید و بفهمید برای بهتر شدن در دفعه بعد به چه کمکی نیاز دارید.

این یک موقعیت است که در آن حداقل می‌توانید انتخاب کنید که افسرده نباشید—که البته بسیار متفاوت است از اینکه بخواهید خوشحال باشید. اما برای بیشتر مردم، حفظ یک نگرش مثبت در برابر مشکلات یا سختی‌ها یک انتخاب است و در واقع، مهارتی است که می‌توانید تمرین کنید.

مفهوم «تاب‌آوری» به عنوان نشانه‌ای از سلامت روان خوب ثابت شده است. تاب‌آوری به معنای توانایی ادامه دادن علی‌رغم شرایط دشوار است و واقعاً نشان داده شده که یک عامل محافظتی در برابر بروز بیماری‌های روانی در آینده به شمار می‌آید.

تاب‌آوری همچنین ویژگی‌ای است که می‌توانید توسعه داده و تقویت کنید؛ بنابراین به این ترتیب، می‌توانید انتخاب کنید که تاب‌آور باشید، که احتمالاً باعث افزایش خوشحالی شما می‌شود.

خوشحالی همچنین می‌تواند نمایان‌گر رابطه‌تان با خودتان باشد. وقتی کاری اشتباه انجام می‌دهید، آیا روزها خودتان را مورد سرزنش قرار می‌دهید یا خودتان را می‌بخشید و می‌فهمید که همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند؟ هنگامی که اتفاق بدی برای شما می‌افتد، آیا می‌گویید «آه، چقدر بدبختم» و به دنیایی که به وضوح شما را نفرین کرده لعنت می‌فرستید، یا خودتان را جمع و جور کرده و سعی می‌کنید وضعیت را بهتر کنید؟

اگر واقعاً کاری وجود داشته باشد که بتوانید برای خودتان یا دیگران انجام دهید که شرایط‌تان را بهتر کند، انتخاب آن کار احتمالاً به خوشحالی‌تان کمک خواهد کرد.

یادگیری اینکه چگونه با خودتان با بخشش و درک رفتار کنید و سپس انتخاب کردن برای انجام این کار، می‌تواند در مسیر به دست آوردن و حفظ خوشحالی در زندگی‌تان مؤثر باشد و معمولاً چیزی است که می‌توانید کنترل کنید.

بنابراین، هرچند که عبارت «خوشحالی یک انتخاب است» جمله‌ای توخالی و کج‌نظری است که نشان می‌دهد شما هرگز نباید احساس ناراحتی کنید، واقعاً درست است که شما می‌توانید در زندگی‌تان انتخاب‌هایی انجام دهید که باعث خوشحالی شما شوند.

خوشحالی چیست، به هر حال؟

توضیح اینکه «خوشحالی» چیست دشوار است، زیرا برای افراد مختلف معنی متفاوتی دارد. آیا خوشحالی به معنای نداشتن چیزهایی برای شکایت است؟ آیا به معنای احساس خوب بودن در تمام یا بیشتر اوقات است؟ آیا به معنای امنیت مالی، داشتن یک رابطه پایدار، یا داشتن دوستان زیاد است؟ جواب تمام این‌هاست. نه همه افراد یک تعریف از خوشحالی دارند.

و به همین ترتیب، نباید دیگران را به خاطر داشتن تعریفی متفاوت از خوشحالی قضاوت کنیم، یا به خاطر اینکه زمانی که فکر می‌کنیم باید خوشحال باشند، ناراحت هستند.

نباید چیز ظاهراً «نادرستی» وجود داشته باشد تا کسی خوشحال نباشد؛ هیچ کس واقعاً نمی‌داند دقیقاً چه شرایطی دیگران در حال تجربه آن هستند که ممکن است بر خوشحالی‌شان تأثیر بگذارد. این بدان معناست که حتی اگر شرایط از بیرون مطلوب به نظر برسد، همیشه دلایل متعددی وجود دارد که ممکن است اوضاع آن‌طور که به نظر می‌رسد، نباشد. ما چه کسانی هستیم که تصمیم بگیریم چه کسی باید خوشحال باشد و چه کسی نه، به‌خصوص وقتی که در کفش‌های کسی دیگر نیستیم؟

همچنین، چیزهایی که شما را خوشحال می‌کند لزوماً چیزهایی نیستند که فرد دیگری را خوشحال می‌کند. شاید برای شما، ثبات مالی کلید خوشحالی‌تان باشد، اما برای شخص دیگری، داشتن یک شبکه حمایتی از دوستان مهم‌تر از پولدار بودن است. هر دو دیدگاه معتبر هستند! اما به این ترتیب، تعریف «خوشحالی» بین افراد متفاوت است.

سازگاری لذت: چرا شما خوشحال‌تر نیستید

زمانی که خوشحالی انتخاب نیست

وضعیت‌ها و شرایط زیادی وجود دارد که در آنها «انتخاب کردن برای خوشحال بودن» واقع‌گرا یا ممکن نیست.

افسردگی بالینی

من تقریباً دو دهه با نوعی افسردگی بالینی زندگی کرده‌ام و می‌توانم به شخصه شهادت دهم که وقتی افسرده هستید، نمی‌توانید «انتخاب» کنید که خوشحال باشید. افسردگی با عواملی مانند خلق و خوی پایین یا غمگینی مداوم، از دست دادن علاقه یا لذت از چیزهایی که قبلاً از آن‌ها لذت می‌بردید و ناامیدی مشخص می‌شود؛ در موارد شدید، ممکن است احساس خودکشی نیز داشته باشید. من تمام این عواطف را تجربه کرده‌ام و با اطمینان می‌گویم که وقتی در بحران افسردگی هستم، خوشحالی نه تنها یک انتخاب نیست، بلکه حتی یک گزینه هم نیست.

برای کسی که افسرده است، گفتن «خوشحالی یک انتخاب است» کاملاً علائم واقعی و چالش‌برانگیز آن‌ها را نادیده می‌گیرد. آیا واقعاً فکر می‌کنیم که فردی با افسردگی «انتخاب» کرده است که چنین احساسی داشته باشد؟ که اگر «انتخاب» خوشحال بودن را داشتند، فعالانه از آن دوری می‌کردند؟ نه. هیچ کس نمی‌خواهد افسرده باشد.

اگر فردی را می‌شناسید که دچار افسردگی است، لطفاً هرگز نگویید، «خوشحالی یک انتخاب است.» برای آن‌ها، اینطور نیست. برای آن‌ها، خوشحالی هدفی دست نیافتنی است، حداقل تا زمانی که دوره افسردگی‌شان فروکش کند. هیچ کس نمی‌تواند از افسردگی با اراده خود خارج شود.

وضعیت اقتصادی پایین

خیلی سخت است که خوشحال باشید، وقتی نمی‌دانید وعده غذایی بعدی‌تان از کجا می‌آید یا آیا می‌توانید اجاره‌تان را این ماه پرداخت کنید یا نه. و اگرچه حفظ یک نگرش مثبت در برابر سختی‌ها حتماً ممکن است، قرار دادن آن در چارچوب «خوشحالی یک انتخاب است» به شدت سختی‌هایی را که افراد با مشکلات مالی حاد مواجه‌اند کاهش می‌دهد.

با قرار دادن «انتخاب» در مرکز این مسائل، ما این شرایط را دوتایی می‌سازیم: یا شما خوشحال هستید یا خوشحال نیستید. و زندگی این‌قدر ساده نیست. در واقع، «خوشحالی» یک طیف است، نه یک نقطه واحد—اما عبارت «خوشحالی یک انتخاب است» این را در نظر نمی‌گیرد. در عوض، این عبارت «خوشحالی» را به یک مقصد قطعی تبدیل می‌کند که به راحتی قابل دستیابی است—در حالی که واقعاً اینطور نیست.

گفتن «خوشحالی یک انتخاب است» به کسی که از دستمزد به دستمزد زندگی می‌کند، که در حال گرسنگی است، یا که در خیابان زندگی می‌کند، به هیچ وجه بار سنگینی و تنگ‌نظری «انتخاب» خوشحالی را نمی‌بیند. من فکر می‌کنم بسیاری از مردم، وقتی با شخصی که در فقر شدید زندگی می‌کند و ادعا می‌کند که واقعاً «خوشحال» است، مواجه می‌شوند، ممکن است به سلامت عقل آن فرد شک کنند. این به این دلیل است که ما می‌توانیم تفاوت بین «تاب‌آوری» و «خوشحالی» را تشخیص دهیم—تفاوت بین بهترین بودن از یک موقعیت بد و تجربه واقعی خوشحالی.

و هرچند، احتمالاً ممکن است در شرایط دشوار نیز به طور واقعی خوشحال باشید، گفتن «خوشحالی یک انتخاب است» به کسی که در حال رنج بردن است، بی‌احساس و بی‌رحمانه است.

بیماری مزمن

من مطمئن نیستم که آیا یکی از ما به یک بیمار سرطانی بگوید که باید خوشحال باشد. و بیشتر مردم از اینکه بشنوند شخصی که در حال جنگیدن با سرطان یا یک بیماری تهدیدکننده زندگی است، خود را «خوشحال» توصیف می‌کند، شگفت‌زده می‌شوند. پس چرا باید به آن‌ها بگوییم «خوشحالی یک انتخاب است؟»

این مجدداً تفاوت بین تاب‌آوری و خوشحالی را نشان می‌دهد. تاب‌آوری در برابر تشخیص نگران‌کننده ثابت شده که نتایج سلامت را بهبود می‌بخشد؛ با این حال، حفظ خوشبینی، دیدن چالش‌ها به عنوان فرصتی برای رشد و تمرکز بر نقاط قوت شخصی‌تان—همه این‌ها ویژگی‌های تاب‌آوری هستند—معادل «خوشحالی» نیست.

عبارت «خوشحالی یک انتخاب است» فرض می‌کند که باید انتخاب کرد که خوشحال باشیم. اما اگر «خوشحالی» انتظار معقولی با توجه به شرایط نباشد—مانند کسی که با یک بیماری مرگبار در حال جنگ است—این جمله به عنوان یک گزینه چندان منطقی نیست. بنابراین به جای گفتن «خوشحالی یک انتخاب است» به کسی که با بیماری مزمن زندگی می‌کند، بهتر است یادآوری کنید که چقدر قوی هستند و چقدر برای شما اهمیت دارند؛ این به آن‌ها کمک می‌کند تا بر نقاط مثبت تمرکز کنند بدون اینکه انتظاری غیرواقعی از «خوشحالی» داشته باشند.

تبعیض و نژادپرستی

افرادی که به جوامع BIPOC یا LGBTQIA+ متعلق هستند با مشکلاتی مواجه‌اند که افراد در اکثریت با آن‌ها مواجه نیستند؛ به ویژه، خطر بیشتر برای داشتن وضعیت اقتصادی پایین‌تر و تبعیض، و خطر بیشتری برای بیماری‌های روانی. گفتن به کسی در یکی از این جوامع که «خوشحالی یک انتخاب است» تمام این عوامل و نابرابری‌های قابل اندازه‌گیری را نادیده می‌گیرد.

در حالی که البته ممکن است به عنوان یک عضو جامعه‌ای حاشیه‌ای خوشحال باشید—گفتن اینکه نمی‌توانید خوشحال باشید ابلهانه خواهد بود—گفتن «خوشحالی یک انتخاب است» زمانی که کسی از یک تجربه تبعیض یا نژادپرستی حرف می‌زند، خود دلیلی کوتاه‌نگر و تبعیض‌آمیز است.

این مسئولیت را به فردی که مورد تبعیض قرار گرفته منتقل می‌کند، نه به فرد یا افرادی که تبعیض را انجام داده‌اند—به نوعی می‌گوید، «شما باید به گونه‌ای دیگر واکنش نشان می‌دادید»، نه اینکه «آن‌ها نباید چنین کاری با شما می‌کردند.» پس اگر کسی از یک تجربه تبعیض برای شما صحبت می‌کند، به جای اینکه بگویید «خوشحالی یک انتخاب است»، بهتر است که سعی کنید آنچه را که آن‌ها پشت سر گذاشته‌اند درک کنید و به آن‌ها حمایت نشان دهید (مانند: «این واقعاً وحشتناک به نظر می‌رسد»، «متأسفم که این برای شما رخ داده است»، «شما لیاقت این را نداشتید»، «این رفتار کاملاً غیرقابل قبول است»). احساس حمایت بعد از چنین وقایعی می‌تواند به تاب‌آوری بیشتر در آینده منجر شود.

نتیجه نهایی

اگرچه اغلب در قدرت ماست که دیدگاه‌های‌مان را درباره چیزهایی که برای ما اتفاق می‌افتد—و چه خوب و چه بد—تطبیق دهیم، عبارت «خوشحالی یک انتخاب است» یک جمله بی‌معنی و کوتاه‌نگر است که به ندرت شرایط وسیع‌تری را در نظر می‌گیرد.

و اگرچه تقریباً هر کسی ممکن است در برخی از نقاط زندگی‌اش خوشحالی را تجربه کند، گفتن به کسی که این انتخاب فقط و فقط در دست اوست، بازتاب دقیقی از دنیای دشوار و پیچیده‌ای که اکثر ما در آن زندگی می‌کنیم، نیست.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *