هیپنوتیزم و درمان سندرم ایمپاستر (نشانگان خودویرانگری)

آیا تا به حال در مورد سندرم ایمپاستر شنیده اید؟

آیا هیپنوتیزم درمانی برای درمان سندرم ایمپاستر کاربردی دارد؟

این ها سوالاتی هستند که در این مطلب به آن ها پاسخ خواهیم داد.

قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم که چگونه هیپنوتیزم می تواند به فردی که از این بیماری سندرم ایمپاستر  رنج می برد کمک کند، ابتدا کمی به تاریخچه سندرم ایمپاستر نگاه می کنیم.

سندرم ایمپاستر موجب می شودکه فکرکنید موفقیت شما به دلیل شانس است، نه به دلیل استعداد، شایستگی ‌ها یا سخت کوشی شما. این سندرم توسط روانشناسانی به نام پائولین رز کلنس و سوزان ایمز در یک مقاله تحقیقاتی در سال 1978 شناسایی شد. آن ها در ابتدا فکر می کردند که این بیماری فقط در زنان اتفاق می افتد، اما بعد معلوم شد که ممکن است برای هر کسی که نمی تواند اعتبار موفقیت خود را به دست آورد نیز اتفاق بیافتد.

در گذشته از چندین تکنیک برای مقابله با آن استفاده شده است. با این حال، مطالعات اخیر نشان می‌دهد که یکی از بهترین راه‌ های غلبه بر سندرم ایمپاستر، هیپنوتیزم است و بیشتر افراد برای مدیریت آن به هیپنوتیزم درمانی روی می آورند. قبل از بررسی برخی از ابزارهای هیپنوتیزمی موثر بر ایمپاستر، بیایید کمی بیشتر در مورد سندرم ایمپاستر  و نحوه تأثیر آن بر افراد صحبت کنیم.

سندرم ایمپاستر (نشانگان خودویرانگری) چیست؟

سندرم ایمپاستر اساساً نوعی احساس ناامنی است. وب سایت هاروارد بیزینس ریویو این بیماری را به عنوان “مجموعه ای از احساسات مربوط به بی کفایتی” توصیف می کند که بدون توجه به موفقیتی که فرد به دست آورده، با او باقی می ماند. این اختلال، یک مسئله پیچیده است که در آن فرد مبتلا، خود را کلاهبردار، شیاد و متقلب می بیند، و به نوعی احساس می کند که لیاقت دستاورد های خود را ندارد.

از زمانی که کلنس و ایمز برای اولین بار آن را شناسایی کردند، طیف وسیعی از علائم شناسایی شده است که موارد زیر نمونه هایی از آن ها هستند:

افراد مبتلا به این سندرم در محیط های کاری ممکن است کار اضافی انجام دهند تا مطمئن شوند که عملکرد ضعیفی ندارند. آن ها همچنین خود را سزاوار تحسین یا تمجید نمی دانند.

آن ها به دنبال مشاغل یا فرصت های جدید و بهتر نمی روند مگر اینکه کاملاً مطمئن باشند که از پس آن بر می آیند. البته سندرم ایمپاستر می‌تواند برخی از مبتلایان را برای رسیدن به هدف تشویق کند، اما به قیمت اضطراب مداوم.

آن ها تمایل دارند بیش از اندازه کار کنند تا کسی فکر نکند که کلاهبردار و یا متقلب هستند. اما مشکل واقعی این است که حتی وقتی کاری را به خوبی انجام می‌دهند، باز هم نسبت به خود احساس خوبی ندارند.

از آنجایی که این افراد عموماً در مورد هیچ چیزی احساس خوبی ندارند،اضطراب فزاینده آن ها در نهایت می تواند منجر به افسردگی شود.

سایت مرکز مراقبتهای ذهنی

رضا خدامهری

هیپنوتراپیست و مشاور روانشناسی هستم و در این سفر شما را همراهی میکنم.
تماس با منتعیین وقت در برلین

چرا هیپنوتیزم برای سندرم ایمپاستر خوب است؟

جالب است بدانید که این سندرم در DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا) یا ICD (طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری ‌ها) به رسمیت شناخته نشده است. این بدان معناست که نیازی به ارجاع پزشکی نیست و یک هیپنوتراپیست ماهر می تواند به افرادی که از این بیماری رنج می برند کمک کند.

به نظر شما چه چیزی باعث ایجاد سندرم ایمپاستر می شود؟

برخی از محققان بر این باورند که این بیماری ناشی از برچسب هایی است که والدین به فرزندان خود می چسبانند (برای مثال به یک کودک می گویند باهوش و به دیگری می گویند حساس).

نظریه دیگر این است که کسانی که به سندرم ایمپاستر مبتلا می‌شوند در گذشته به شیوه‌ای مورد ستایش و انتقاد قرار گرفته‌اند.  به هر حال علت دقیق آن مشخص نیست، اما بعضی شرایط می‌توانند باعث آن شوند؛ برای مثال ایفای نقش جدیدی که در آن احساس ناتوانی می‌کنید یا احساس می‌کنید به آن تعلق ندارید. یا وارد شدن به یک محیط جدید که در آن ممکن است کمی خجالتی باشید.

چه کسانی از سندرم ایمپاستر (نشانگان خودویرانگری) رنج می برند؟

والری یانگ، متخصص سندرم ایمپاستر، تعدادی از ویژگی‌ های شخصیتی متمایز را در مبتلایان شناسایی کرده است که در ادامه توضیح مختصری برای هر کدام خواهم داد:

کمال گرا

افرادی که حتی برای کوچکترین اشتباه خود را سرزنش می کنند. افرادی عجیب و غریب که دوست دارند پروژه ها را مدیریت کنند و نمی توانند آن ها را رها کنند. همچنین از ترس اینکه همه چیز اشتباه پیش برود، اختیار کار را به کسی نمی دهند.

متخصص

افرادی که تشنه دانش هستند و برای کسب مدارک یا مدارج بالا وسواس دارند. از انجام کار های مختلف امتناع می کنند مگر اینکه مطمئن باشند که همه مهارت های انجام آن را دارند. اگر مدرکی نداشته باشند، برای شغل یا ترفیع درخواست نخواهند کرد. اگر به عنوان یک متخصص معرفی شوند، وحشت زده خواهند شد، اگرچه احتمالاً واقعاً متخصص هستند.

نابغه

افرادی که همه چیز برایشان طبیعی و آسان است؛ درواقع آن ها در کاری که انجام می دهند با مهارت و خوب هستند. ولی هنگامی که با یک کار دشوار روبرو می شوند، نمی توانند بلافاصله با آن کنار بیایند و خود را شکست خورده می بینند.

تَکرو

افرادی که باید کار ها را خودشان تنهایی انجام دهند. از کمک خواستن امتناع می کنند و آن را به عنوان یک ضعف می بینند.

سوپرمن

این افراد معتاد به کار هستند و به خود فشار می آورند تا بیشتر از اطرافیانشان کار کنند. آن ها به تأیید دیگران نیاز دارند که کارشان را خوب انجام دهند و باید در همه زمینه های زندگی خود موفق شوند.

سندرم ایمپاستر با سایر اختلالات روانی از جمله استرس، افسردگی و اضطراب اجتماعی مرتبط است. احساساتی که مبتلایان تجربه می کنند، به صورت چرخه ای پیش می روند؛ یعنی هر چه فرد بیشتر به دست آورد، بیشتر احساس می کند که لیاقت موفقیت خود را ندارد. این سندرم در هر محیطی که افراد با هم تعامل دارند رایج است، به ویژه در محیط هایی مانند:

  • محیط دانشگاهی
  • محل کار
  • محیط جدید یا نا آشنا
  • محیطی اجتماعی که در آن روابط جدید در حال شکل گیری است
  • محیط خانوادگی

مردم همیشه به دنبال روش‌ ها و تکنیک‌ های مختلفی برای مبارزه با سندرم ایمپاستر بوده اند. از جمله: گروه_درمانی، درمان شناختی رفتاری(CBT)، ایجاد عزت نفس و بازسازی مجدد شخصیتی.

اما هیپنوتیزم برای سندرم ایمپاستر، همه ابزار هایی را که برای کمک به افراد برای شکست دادن آن نیاز دارند در اختیار دارد.

7 روش برای کمک به افرادی که از سندرم ایمپاستر (نشانگان خودویرانگری) رنج می برند

ابزار های هیپنوتیزمی زیادی برای کمک به افراد برای مقابله با سندرم ایمپاستر وجود دارد. در اینجا لیستی از 7 روش با توضیحات مختصری در مورد نحوه استفاده از آن ها آورده شده است:

  1. بلیتز

این روش این امکان را می دهد تا اطلاعاتی از بیمار استخراج کنید و سپس آن را به روشی مثبت به ذهن او بازگردانید. این روش مانند یک سخنرانی هیپنوتیزم کننده است.

در طول بلیتز سوالات زیادی پرسیده میشود و از تکنیک اکو استفاده می شود. همچنین زمان خوبی است که اعتماد به نفس را بازسازی کنید و نکات مثبت شخصیت آن ها را برجسته کنید و دستاورد ها و موفقیت های آن ها را مجدداً تأیید کنید.

  1. حرف های مفهومی (MBL)

این روش عمدتاً بر ایده ها و باورها به عنوان نمادی از واقعیت تمرکز دارد و برخلاف DMI (تصویرسازی ذهنی پویا)، ذهن را روی مشکل متمرکز می کند تا راه حلی پیدا شود. هنگامی که باور محدودکننده فرد بیمار مانع از آن می شود که راه حلی برای مشکل خود پیدا کند، می توانید از MBL استفاده کنید تا او را وادار کنید تا به نوع تفکر خود فکر کند و به او کمک کنید تا شکاف ها و نقص های تفکر خود را پیدا کند.

  1. مجموعه سوالات و جواب های نا آگاهانه

از این ابزار برای القای اطمینان در بیمار استفاده کنید. ضمیر ناخودآگاه می تواند کار هایی خارج از آگاهی انجام دهد و ضمیر ناخودآگاه بیمار همیشه به نفع شخص عمل می کند. مجموعه سوالات و جواب های نا آگاهانه بر تجربیات فیزیکی، احساسات و حرکت به عنوان نمادهای فیزیکی تمرکز دارد، بر خلاف DMI که با نماد های بصری به معنای سنتی سروکار دارد.

  1. تصویرسازی ذهنی پویا (DMI)

در این روش از نماد هایی استفاده می شود که تمرکز را روی راه حل می برند نه مشکل. نماد می تواند یک پناهگاه یا چیزی شبیه به آن باشد که امید و یک تجربه احساسی مثبت را به شخص هدیه می دهد. سپس باید فرد را به سمت چیزی غیرمعمول و غیرمنتظره سوق دهید. این کار کمک می کند تا قدرت ناخودآگاه را برای ایجاد تغییرات به او نشان دهیم.

  1. ادغام مجدد

این روش شامل دو بخش یا ایده متضاد است که به بیمار ما کمک می کند تا به هدف خود برسد. هر یک از قسمت ها دارای یک نماد و هر نماد نمایانگر یک ارزش است. یک مثال می تواند کسی باشد که از یک طرف می خواهد ورزش کند اما از طرف دیگر دوست دارد تنبلی کند. گردآوری این دو ارزش به بیمار کمک می کند تا ایده ها یا احساسات متضاد خود را کنترل کند.

  1. باز معمول سازی

این روش بیمار ما را به زمانی در گذشته بازمی گرداند که منابع و راه حل های لازم برای رسیدگی به مشکل خود را داشت. سپس به او این امکان را می دهد که این منابع را شناسایی کرده و از آن استفاده کند. او باید سعی کند احساساتی که در آن زمان احساس کرده را دوباره در زمان حال احساس کند.

  1. ریگرشن (بازگشت به الگو های کودکی)

این روشی است که می توان از آن برای تغییر خاطرات استفاده کرد. این خاطرات لازم نیست خاطرات واقعی باشند، فقط باید نمادین باشند. در این روش از هر رویدادی که نمادی از یک مشکل باشد می توان استفاده کرد. بازگشت به الگو های کودکی مانند روش قبل است(بازمعمول سازی) ولی بسیار شدیدتر است. برای انجام موفقیت آمیز آن، باید نحوه ارتباط بیمار خود با خاطرات گذشته را تغییر دهید.

توجه به این نکته مهم است که این ابزار ها به ترتیب خاصی فهرست نشده اند. می توانید از هر یک یا همه ابزارها به طور همزمان استفاده کنید: استفاده از آن ها به طور جداگانه ضروری نیست.

به عنوان مثال، یک ریگرشن (بازگشت به الگو های کودکی) اساساً یک احیا با  DMIاست. همچنین می توان از بلیتز به عنوان بخشی از هر تکنیک دیگری استفاده کرد. در واقع، مهم نیست که از کدام روش استفاده می کنید. آنچه مهم است این است که از روش هایی استفاده کنید که با آن احساس راحتی می کنید و معتقدید بیشترین سود را برای بیمار شما خواهد داشت.

نتیجه گیری

به طور خلاصه، سندرم ایمپاستر به احساس بی لیاقتی در رابطه با موفقیتی که فرد کسب کرده اشاره دارد.    این حالت بیشتر بر اساس اضطراب رخ میدهد و واقعیت ندارد.

علاوه بر اضطراب، فردی که از سندرم ایمپاستر رنج می برد ممکن است علائم دیگری هم داشته باشد مانند:

  • شک به خود
  • عدم اعتماد به نفس
  • خودخوری
  • احساس بی کفایتی
  • خرابکاری در موفقیت خود

این سندرم بر اساس 5 تیپ شخصیتی مختلف، افراد را به طرق مختلف تحت تاثیر قرار می دهد:

  1. کمال گرا
  2. متخصص
  3. نابغه
  4. تکرو
  5. سوپرمن

یکی از راه های موثر برای مبارزه با این سندرم، هیپنوتیزم است که حداقل 7 روش بالقوه در آن وجود دارد، از جمله:

  1. 1. بلیتز
  2. 2. حرف های مفهومی (MBL)
  3. 3. مجموعه سوالات و جواب های نا آگاهانه
  4. 4. تصویرسازی ذهنی پویا (DMI)
  5. 5. ادغام مجدد
  6. 6. باز معمول سازی
  7. 7. رگرسیون

بر اساس گزارش مجله تایم، تخمین زده می‌شود که حدود 70 درصد از افراد در برخی مواقع سندرم ایمپاستر را تجربه می‌کنند. این منطقی است. طبیعی است که در مواردی به خود شک داشته باشید و حتی باعث می شود برای پیشرفت خود سخت تر تلاش کنید. همانطور که والری یانگ می‌گوید، داشتن چنین احساساتی در برخی لحظات اشکالی ندارد، اما اگر در کل زندگی اینطور هستید خوب نیست. در چنین حالتی هیپنوتیزم برای درمان سندرم ایمپاستر می تواند به شما کمک کند. این تکنیک به مبتلایان، ابزار و بینش لازم برای بازیابی اعتماد به نفس و همچنین تشخیص و در نظر گرفتن دستاورد های خود را می دهد.

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک دیدگاه

  1. صبا قبادی گفت:

    درسته که سندروم ایمپاستر تا حدی خوبه و میتونه مارو به چالش بکشه اما باید حواسمون هم باشه که در طول زمان میتونه باعث لضطراب و استرس ، عزت نفس پایین و افسردگی رو در پی داشته باشه. راهکارهایی که ارائه دادید بسیار برای جالب و هیجان انگیز بود .به نظرم برای درمان این سندروم کسب اگاهی هم میتونه موثر باشه و استفاده از مقالات به روز دنیا چه در سایت های داخلی چه خارجی مثل وال استریت ژورنال و دانشگاه کسب و کار و….. خالی از لطف نباشه