دلایل مخفیکردن احساسات و تأثیرات آن
همه ما لحظاتی را تجربه کردهایم که احساسات قوی ما را در بر میگیرد، اما به جای بیان آنها، تصمیم میگیریم آنها را درون خود نگه داریم و به عمق ذهنمان بفرستیم. نگهداشتن احساسات به دور از دیگران ممکن است در ابتدا احساس امنتری به ما بدهد، اما این همیشه سالمترین راه برای گذر از زندگی نیست. شاید به نظر برسد که دارید قوی عمل میکنید یا از بروز اختلاف جلوگیری میکنید، اما پنهان کردن احساسات ممکن است در آینده مشکلات بزرگتری را ایجاد کند.
به یاد بیاورید آن زمانهایی را که با وجود غمتان لبخند زدید و در برابر یک جمله بیفکری، ناگهان به گریه افتادید. یا وقتی که خشم خود را سرکوب کردید و به خاطر یک ناراحتی کوچک برافروخته شدید.
این نکته حائز اهمیت است: پنهان کردن احساسات اجازه نمیدهد که نیازهایمان را بیان کنیم و این میتواند تبدیل به یک مشکل چرخهای شود که ما را از برقراری ارتباط واقعی با دیگران باز میدارد. در طولانیمدت، این وضعیت معمولاً به شیوههای غیرمنتظرهای به خودمان برمیگردد که میتواند به سلامت روانی و جسمیمان آسیب جدی برساند.
نظر کلی
تفاوت بزرگی بین مدیریت احساسات و پنهان کردن آنها وجود دارد. تنظیم عاطفی برای سلامت روان و عملکرد اجتماعی ضروری است، اما انکار احساسات یا عدم پردازش کامل آنها میتواند به مشکلاتی منجر شود که وقتی کمترین انتظارش را دارید، بروز میکنند. ما معمولاً وقتی احساس بیان صادقانه احساسات را بیخطر نمیدانیم، احساساتمان را سرکوب میکنیم. متأسفانه، این میتواند سلامت روانی ما را تحت فشار قرار دهد، سلامت جسمانیمان را مختل کند و روابطمان را تحت تأثیر قرار دهد. خبر خوب این است که راههایی برای بهتر کردن خود در بیان احساسات وجود دارد. با قدمهای کوچک شروع کنید و بر روی صحبت کردن درباره چیزهای مثبت تمرکز کنید و سپس به بررسی راههای بیان احساسات سختتر، مانند ناامیدی و خشم بپردازید. کلید این است که یاد بگیرید چگونه احساساتتان را به شیوههای سالم و سازنده ابراز و مدیریت کنید.
چرا بهراحتی احساساتمان را پنهان میکنیم
سناریوهای زیادی وجود دارد که در آنها احساس میکنیم باید احساساتمان را سرکوب کنیم. مثلاً ممکن است تنها بخواهیم روز را بهپیش ببریم، به خود بگوییم بعداً به این احساسات میپردازیم، فکر کنیم این احساسات ارزش کاوش ندارند یا تلاش کنیم احساساتمان را پنهان کنیم تا رابطهای “عمل کند“.
در نهایت، ما بهخاطر یک دلیل اساسی احساساتمان را سرکوب میکنیم: این کار به نظر سادهتر و ایمنتر میرسد. دکتر کولین مالن، روانشناس، میگوید: “دلایل اینکه ما گاهی یا اکثر مواقع احساساتمان را پنهان میکنیم متفاوت است، اما همه آنها به نوعی به ترس از آسیبپذیری برمیگردد. از این ترس، ما با استفاده از تدابیر عاطفی حفاظتی واکنش نشان میدهیم.”
احساساتتان را پنهان کردن احساسات ایمنی عاطفی کاذب ارائه میدهد.
— کولین مالن، روانشناس
او میگوید برخی از افراد بهمرور یاد میگیرند که بیان احساساتشان خطرناک است. این وضع میتواند به روشهای مختلفی در دوران کودکی بروز کند.
برای برخی، والدین احساسات آنها را نادیده میگیرند یا آنها را کماهمیت میدانند، در حالی که برای برخی دیگر، والدین در ابراز احساسات خود تهدیدکننده هستند. برای برخی دیگر، این یک آگاهی اولیه است که والدین تحت فشار هستند و اگر کودک نیازها یا احساساتش را بیان کند، خوب واکنش نشان نمیدهند.
“این کودکان میتوانند بزرگسالانی شوند که به لحاظ احساسی تحت فشارند.” دکتر مالن میگوید. “خنثیسازی یا اجتناب از بیان احساسات بهعنوان ترس از شنیدن ‘نه’، رها شدن یا قضاوت منفی احساس میشود.”
۷ کاری که باید بکنید اگر احساساتتان در حال ایجاد مشکل هستند
چرا پنهان کردن احساسات اغلب نتیجه معکوس میدهد
اگرچه پنهان کردن احساسات ممکن است در کوتاهمدت حس خوبی به شما بدهد، اما میتواند به شکلهای زیر بر ما اثر منفی بگذارد:
- فشار بر سلامت روانی ما: بیتوجهی مداوم به احساسات خود میتواند در نهایت بر اعتماد به نفس ما تأثیر بگذارد. به مرور زمان، ممکن است احساس کنیم کسی به نیازها یا خواستههای ما توجه نمیکند و نظر یا صدای ما اهمیتی ندارد.
- تأثیر بر سلامت جسمانی ما: دکتر مالن میگوید: “شواهدی وجود دارد که نشان میدهد پنهان کردن احساسات میتواند به فشار جسمی بر بدن منجر شود.” استرس ناشی از این فشار میتواند خطر ابتلاء به دیابت و بیماریهای قلبی را افزایش دهد. اثرات دیگر نیز میتواند شامل مشکلات حافظه باشد.
- ممانعت از روابط اجتماعی ما: ارتباطات اجتماعی سالم برای سلامت کلی ما ضروری است. ما موجودات اجتماعی هستیم. وقتی نتوانیم خود را بهدرستی بیان کنیم، رابطههایمان نمیتوانند به شکل معناداری رشد کنند.
“تأثیر انسانی بر روی یکدیگر میتواند به تعادل سیستم عصبی ما کمک کند و دیدگاه وسیعتری را فراهم کند، که ما را از غرق شدن در چرخههای ترس و باورهای غلط محافظت میکند.” شاری فوس، مشاور خانواده میگوید.
مهمتر اینکه، مگر اینکه باز و صادق باشید، چگونه میتوانید شناسایی و شناخته شوید؟ و اگر شناخته نشوید، چگونه میتوانید از آنچه که واقعاً هستید، مورد محبت قرار بگیرید؟
— شاری فوس، مشاور خانوادگی و روانشناس
تحقیقات نشان داده که افرادی که احساسات را سرکوب میکنند، بیشتر از دیگران از روابط نزدیک دوری میکنند. آنها همچنین کمتر از زندگی خود راضی هستند و بیشتر احتمال دارد علائم افسردگی را تجربه کنند.
چرا آسیبپذیری در روابط اینچنین مهم است
نشانههای سرکوب احساسات
در حالی که در برخی موارد ما بهطور آگاهانه احساسات خود را سرکوب میکنیم، معمولاً بدون حتی درک آن این کار را انجام میدهیم. برخی نشانهها که نشان میدهد شما احساسات خود را بهطور کامل بیان نمیکنید عبارتند از:
- بهنظر میرسد دیگران شما را “درک نمیکنند”.
- از زمان گذرانی با دیگران آنطور که میخواهید بهره نمیبرید.
- اغلب علائم جسمی، مانند درد معده، سردرد، تپش قلب و تنش را تجربه میکنید.
- احساس خشم و ناامیدی از دنیا و دیگران در شما رشد میکند.
- نسبت به دیگران حس کینه و resentment پیدا میکنید.
اگر فکر میکنید شخص دیگری ممکن است احساساتش را سرکوب کند، نشانههایی وجود دارد که باید مراقب آنها باشید.
“نشانههایی که نشان میدهند شخصی احساساتش را پنهان میکند میتواند در انتخاب کلمات، لحن و زبان بدن آنها مشاهده شود. برخی افراد ممکن است بهطور ناخودآگاه بدن خود را دخمه کنند، دستانشان را بپیچانند، انگشتان یا پاهایشان را به زمین بزنند، نگاهشان را فراری دهند یا سرشان را تکان دهند.” فوس میگوید.
او اضافه میکند: “واکنش آنها به سوالاتی به سادگی ‘بیشتر درباره خودت بگو’ میتواند از یک ‘نمیدانم’ ساده تا تلاش برای تغییر موضوع، بستن گفتگو، یا حتی ترک اتاق متغیر باشد.”
پیوند بین افسردگی و خشم
چگونه بهتر بیان کنیم
ابراز احساساتمان همیشه بهطور طبیعی انجام نمیشود. در واقع، این یک مهارت است که نیاز به تمرین و تعهد به شناختن خود دارد. بهتدریج میتوانیم مهارت لازم برای پردازش و ابراز احساساتمان را توسعه دهیم.
یکی از بهترین راهها برای بهتر شدن در بیان خود، گفتن آنچه واقعاً فکر میکنید است. دکتر مالن میگوید.
به نظر ساده میرسد، اما این کار نیاز به تمرین دارد. با چیزهای کوچک شروع کنید و بر روی احساسات مثبت تمرکز کنید، و به مرور زمان این مهارت را تقویت کنید.
این ممکن است به معنای گفتن جملاتی باشد مانند:
- “وقتی شام را پختی، واقعاً احساس محبت کردم.”
- “امیدوارم بتوانی روز شنبه به من در پروژه کمک کنی.”
- “میخواهم مطمئن شوم که متوجه منظورم هستی.”
- “وقتی با هم این کارها را انجام میدهیم، احساس شادی میکنم.”
از اینجا، میتوانید به بیان احساسات خنثی یا ناامیدکننده پیش بروید. برخی از مثالها عبارتند از:
- “گاهی احساس میکنم که تو به من گوش نمیدهی.”
- “واقعاً ناامید شدم که شنبه نمیتوانی به من کمک کنی.”
- “وقتی یادت رفت درباره XYZ، ناراحت شدم.”
- “از اینکه مجبورم این موضوع را دوباره مطرح کنم، خسته شدم.”
مهارتهای تنظیم عاطفی
تقویت مهارتهای تنظیم عاطفی شما نیز میتواند به شما در بهتر مدیریت و بیان احساساتتان کمک کند. استراتژیهای دیگری که میتوانند شما را به احساساتتان متصل کرده و به طور مؤثری آنها را بیان کنند عبارتند از:
- ذهنآگاهی: این شامل تمرکز بر آنچه که تجربه میکنید بدون قضاوت است.
- تغییر نگرش: این رویکرد شامل تغییر طرز تفکر درباره موقعیت است.
- پذیرش: پذیرش آنچه که احساس میکنید بدون تلاش برای انکار یا رد آن.
- استراتژیهای مقابله سالم: به جای پنهان کردن احساسات یا نشان دادن عاطفی ناسالم، شرکت در فعالیتهایی مانند ورزش، صحبت کردن با یک دوست، نوشتن در یک دفترچه یا گوش دادن به موسیقی میتواند مفید باشد.
جمعبندی
تمایل به پنهان کردن احساسات معمولاً یک عادت عمیقاً ریشهدار است که ما بر اثر گذر زمان ایجاد کردهایم. شکستن این چرخه و شروع به ابراز خود به دیگران نیاز به دقت واقعی دارد. اگرچه این کار ممکن است ناراحتکننده، خطرناک یا دشوار بهنظر برسد، اما پاداش این تلاش ارزشمند است.
اگر با پردازش و مدیریت احساساتتان مشکل دارید، از تماس با یک متخصص سلامت روان نترسید. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا احساسات خود را بهتر درک کنید، راههای سالمی برای صحبت درباره احساساتتان تمرین کنید و مهارتهای مؤثر عاطفی را یاد بگیرید.
بیشتر بخوانید
مدیتیشن یک روز پربرکت برای جذب عشق وامنیت و سلامتی
خود هیپنوتیزم درمان زود انزالی در مردان توسط هیپنوتراپیست رضا خدامهری
تقویت سیستم ایمنی بدن با خود هیپنوتیزم
شمس و طغری
خود هیپنوتیزم ماندن در رژیم لاغری و درمان قطعی چاقی کاملا علمی و ایمن
خود هیپنوتیزم تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس