7 مرحله برای بهبودی بعد از جدایی

از دل‌شکستگی تا بهبودی: پیمایش در هفت مرحله جدایی

من 16 ساله بودم که برای اولین بار دلم شکست. بعد از اینکه او به رابطه پایان داد، احساس می‌کردم که قلبم به مانند تکه‌های گوشت در دستگاه چرخ‌کردن دچار آسیب شده است. هر بار که به اولین قرارمان، شوخی‌های خصوصی‌مان و بوی عطرش فکر می‌کردم، درد شدیدی در دلم حس می‌کردم. هیچ چیز به طور فیزیکی برای من اتفاق نمی‌افتاد، اما با این حال، امواج درد مرا فرا می‌گرفتند در حالی که قلبم کم‌کم به حالت طبیعی خود برمی‌گشت. چه اتفاقی در مغز و بدن من در حال وقوع بود؟

تأثیر عاطفی دل‌شکستگی

احساس شکست و ناامیدی اولین احساساتی بودند که تجربه کردم. احساس می‌کردم نتوانسته‌ام بهترین دوست‌دختر دنیا باشم و به همین دلیل او مرا ترک کرد.

چون اگر بهترین بودم، او هرگز مرا ترک نمی‌کرد.

احساس می‌کردم بخشی از خود را از دست داده‌ام. باید قطعات خودم را دوباره جمع می‌کردم؛ شخصی که پیش از رابطه بودم.

املی ماشبورن، مشاور تخصصی در زمینه آسیب‌های عاطفی، طلاق و مسائل مربوط به روابط، توضیح می‌دهد که جدایی می‌تواند بر ما از جنبه‌های مختلف، از جمله عاطفی، روانی و فیزیکی تأثیر بگذارد.

او می‌گوید: “از نظر عاطفی، هنگامی که از یک جدایی عبور می‌کنیم، ممکن است بیشتر احساساتی مانند طرد، آسیب و غم را حس کنیم. با اینکه احساس این عواطف طبیعی است، پردازش آن‌ها در حین ادامه روزمرگی‌مان بسیار دشوار می‌شود.”

اثرات عصبی

دکتر سابریا رومنوف، روان‌شناس بالینی و عضو هیئت تحریریه روانشناسان، توضیح می‌دهد که جدایی به عنوان یک فقدان بزرگ، بر ذهن و بدن ما تأثیر می‌گذارد؛ مشابه با تجربه مرگ یک عزیز.

از منظر تکاملی، انسان‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که ارتباطات عاطفی عمیق برقرار کنند تا بقای خود را تضمین نمایند. در طول تاریخ، ما از طریق حمایت از یکدیگر و برقراری پیوندهای عاطفی، سیستم عصبی خود را تنظیم کرده‌ایم.

دکتر رومنوف می‌گوید: “زمانی که این رابطه عاطفی قوی به پایان می‌رسد، سیستم عصبی ما دچار اختلال می‌شود و ما خطرات انزوا، طرد و ترک را تجربه می‌کنیم که در زمان‌های قدیم می‌توانست موضوعی حیاتی باشد.”

تجلیات فیزیکی دل‌شکستگی

ماشبورن اشاره می‌کند که جدایی می‌تواند باعث بروز حس‌های فیزیکی مانند حملات اضطرابی، تغییرات در عادات غذایی و خواب، مشکلات گوارشی و خستگی شود. این علائم فیزیکی غالباً همزمان با مشکلات روانی بروز می‌کنند و جدایی را هم از نظر فیزیکی و هم عاطفی خسته‌کننده می‌سازد.

دکتر رومنوف می‌افزاید که مردم معمولاً فرآیند غم‌زدگی را پس از جدایی در سطح فیزیکی تجربه می‌کنند. این موضوع شامل نوسانات روانی و بی‌قراری است، مانند احساس بی‌حوصلگی، بی‌قراری یا برعکس، صحبت کردن سریع.

او ادامه می‌دهد: “این علائم می‌توانند آنقدر آزاردهنده باشند که افراد ممکن است دچار ریزش مو، کاهش یا افزایش وزن چشمگیر، تغییرات هورمونی و کاهش تولید دوپامین شوند.”

عواقب سلامت روان

بهبودی از دل‌شکستگی به سادگی فراموش کردن نیست. دکتر رومنوف توضیح می‌دهد که لایه‌های متعددی از فقدان باید در حین جدایی پردازش شوند، از جمله افکار باقی‌مانده درباره شریک، پتانسیل او و آینده مشترکی که روزگاری به آن ایمان داشتید. جدایی همچنین بازگشت به “حیات مجردی” را به همراه دارد که ممکن است به معنای مواجهه با بخش‌های دشوار زندگی‌تان باشد، مانند حرفه، دوستی‌ها یا خانواده که زمانی در حین رابطه از آن‌ها دوری می‌کردید.

دکتر رومنوف می‌گوید که در حین جدایی، افراد تمایل دارند مراحل غم‌زدگی را طی کنند که می‌تواند شامل انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش باشد. افراد همچنین تمایل دارند که بارها و بارها درباره رابطه فکر کنند، آن را تجسم کنند و با افکار مزاحم درباره لحظات خوب و بد دست و پنجه نرم کنند. این موضوع به طور ناهوشیارانه‌ای رابطه را زنده نگه می‌دارد و احساس “گرفتار بودن” و عدم توانایی برای پیش رفتن را تشدید می‌کند.

راهبردهای مقابله و بهبودی

هیچ رویکرد یکسانی برای بهبودی از یک جدایی وجود ندارد. من کسی را نمی‌شناسم که دل‌شکسته نشده باشد؛ بنابراین اگر شما هم اکنون از جدایی رنج می‌برید، تنها نیستید. در اینجا برخی از راهکارهای مقابله‌ای وجود دارد که برای من و بسیاری دیگر مؤثر بوده است:

  • زمان کافی به خودتان بدهید تا بهبود یابید. هیچ چیزی بهتر از زمان کمک نمی‌کند. ماشبورن بر این موضوع تأکید می‌کند و می‌گوید که بهبودی از دل‌شکستگی به زمان و صبوری نیاز دارد. هر کسی با سرعت خود بهبود می‌یابد و دادن زمان به خود برای احساس کردن، مدیریت و بهبود از دل‌شکستگی ضروری است.
  • روال‌های جدیدی ایجاد کنید. دکتر رومنوف توصیه می‌کند که در حین بهبودی از دل‌شکستگی، روال‌های جدیدی ایجاد کنید. مثلاً، به جای اینکه آخر هفته‌ها را با همسرتان بگذرانید، اکنون تصمیم بگیرید که چگونه وقت و انرژی‌تان را صرف کنید. یک سرگرمی که قبلاً دوست داشتید یا همیشه خواستید امتحان کنید را شروع کنید. فعال باشید و راهی پیدا کنید تا بدنتان را به حالتی که برایتان خوشایند است حرکت دهید.
  • اجتماعی شوید. من فقط با دوستم بودم و به دوستانم توجهی نمی‌کردم. جدایی به معنای پایان زندگی اجتماعی‌ام بود. نیاز داشتم که دوباره با دوستان قدیمی‌ام ارتباط برقرار کنم یا دوستان جدیدی پیدا کنم. در آن زمان، این کار به نظرم غیرممکن می‌رسید؛ اما شروع به صحبت و دوباره ارتباط برقرار کردن با افراد کردم و دایره اجتماعی‌ام گسترش یافت. وقتی دل من بار دیگر شکست، دوستانی داشتم که در هر شرایطی کنارم بودند.
  • با خودتان با محبت رفتار کنید. تحقیقات نشان می‌دهد که بعد از یک جدایی، کسانی که از راهبردهای خودکمکی (ابراز احساسات و حفظ سلامت عاطفی)، رویکرد (حل مسئله) و سازگاری (نگرش مثبت) استفاده می‌کنند، کمتر دچار علائم افسردگی و اضطراب می‌شوند. با این حال، کسانی که به رفتارهای اجتنابی مانند انکار و دوری از مشکل و همچنین عادت‌های خودتنبیهی مانند سرزنش خود و تفکر مزاحم می‌پردازند، تأثیر معکوس دارند.

بنابراین، رفتار با خودم با محبت بهترین چیزی بود که برای بسیاری از دل‌شکستگی‌هایم جواب داد. به خودتان بگویید که شایسته عشق هستید، به جلو خواهید رفت و قلبتان با مرور زمان بهبود می‌یابد.

اگر در گذراندن روزها و دوباره حس کردن خودتان دچار مشکل هستید، تردید نکنید که با یک متخصص بهداشت روانی تماس بگیرید. آن‌ها می‌توانند شما را در فرآیند بهبودی راهنمایی کنند و حمایت لازم را به شما ارائه دهند.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *