زبان-شناخت-اجتماعی

زبان و فهم اجتماعی: دو یارِ جدانشدنی در ارتباطات

زبان و اون درکِ ما از آدمای دور و برمون، دو تا از پایه‌های اصلیِ حرف زدن و ارتباط داشتن با همدیگن. اما این دو تا چطوری با هم کار می‌کنن؟ تو یه مقاله که تازگیا تو مجلهٔ Trends in Cognitive Sciences چاپ شده، محققای مؤسسهٔ روان‌شناسیِ زبانِ ماکس پلانک (MPI) تو شهر نایمِخِن و دانشگاه ییل دارن نشون میدن که زبان و اون فهم اجتماعی، چطور با هم یکی میشن و یه جورایی دست به یکی می‌کنن.

نویسنده‌ها یه مدل جدید به‌اسمِ مدل ردیابی فکر معرفی می‌کنن که میگه ریزه‌کاری‌های اجتماعی، نقش خیلی مهمی تو ساختن و فهمیدنِ زبان دارن. برای اینکه بتونیم خوب با هم حرف بزنیم، باید بفهمیم بقیه چی تو ذهن‌شونه. مثلاً، وقتی میزبان‌تون میگه: “بیرون هوا تاریک شده”، ممکنه شما بفهمین که داره بهتون میگه دیگه برید.

یه عکس از یه محقق تو یه آزمایشگاهِ مدرن که داره به نمودارها و شکل‌های مرتبط با زبان و فهم اجتماعی نگاه می‌کنه.
دانشمندا دارن تلاش می‌کنن تا رابطه‌ی عمیقِ بینِ زبان و فهم اجتماعی رو بهتر بفهمن.

فهم اجتماعی، یعنی اینکه بتونیم بفهمیم بقیه به چی اعتقاد دارن، چی می‌خوان یا چه قصدی دارن، برای استفاده و فهمیدنِ این جور حرفای غیرمستقیم، خیلی مهمه. معمولاً فکر می‌کردیم که رابطه‌ی بینِ زبان و فهم اجتماعی فقط تو سطح جمله‌ها وجود داره.

اهمیتِ کارهای اجتماعی تو ارتباطمون با هم

پائولا روبیو-فرناندز، محقق ارشد و یکی از نویسنده‌های این پژوهش تو مؤسسهٔ MPI، می‌گه: “درسته که این فرایندهای کلی، برای ارتباطِ ما آدما اساسی هستن، اما کارهای کوچیک‌تری هم که تو سطح کلمات انجام میدیم، به‌همون اندازه مهم‌ان.” اون ادامه میده: “ارتباطات، پُر از ریزه‌کاریای اجتماعیه که تو ساختن و فهمیدنِ زبان اتفاق میفتن و تو همون لحظه به‌فهم اجتماعی بستگی دارن. وابستگی متقابلِ بینِ زبان و فهم اجتماعی تو ارتباطامون، از اون چیزی که اول فکر می‌کردیم خیلی عمیق‌تر و گسترده‌تره.”

عکسِ نزدیک از دو نفر که دارن با هم حرف می‌زنن و حرکات صورت و بدن‌شون نشون میده که دارن با هم ارتباط برقرار می‌کنن.
حرکت‌ها و احساسات تو حرف زدن، ابزارهای خیلی مهمی هستن برای فهمیدنِ منظورای اجتماعی.

مثال‌های روزمره‌ی این ریزه‌کاری‌های اجتماعی شامل انتخابِ اینه که از کلمه‌ی “یه” استفاده کنیم یا “اون”، بستگی داره به اینکه داریم در مورد چیزی حرف می‌زنیم که طرف مقابل قبلاً شنیده یا نه (مثل “ما خونه رو خریدیم” در مقابل “ما یه خونه خریدیم”) یا انتخابِ کلمه‌ی “این” یا “آن” (مثل “این لیوان” یا “آن لیوان“) برای اینکه توجهِ طرف مقابل رو به اون چیزی که می‌خوایم، جلب کنیم.

یه عکس که مفهومِ اون کارهای
انتخابِ کلمات تو حرفای روزمره، بر اساس همین کارهای شناختی انجام میشه.

روبیو-فرناندز تو آخرِ حرفاش می‌گه: “پیشرفت‌های اخیر تو مدل‌های محاسباتی برای فهم اجتماعی، از جمله مدل‌های خودمون، از این دیدگاه حمایت می‌کنن و به ما این امکان رو میدن که اون کارهای شناختیِ اصلی که تو ذهن آدمای دیگه نشون میدیم رو مدل‌سازی کنیم. یافته‌هایِ ما نشون می‌ده که رابطه‌ی بین زبان و فهم اجتماعی، خیلی بیشتر از چیزیه که قبلاً فکر می‌کردیم و اون رو گسترش میده.”

اون همچنین اشاره می‌کنه: “ما قصد داریم این مسیرِ پژوهشی رو با بررسیِ رابطه‌ی بینِ حرف زدن و اشاره کردن تو موقعیتای واقعی و نه فقط تو آزمایشگاه، ادامه بدیم و نه فقط رو حرف زدن و زبان اشاره، بلکه روی نگاه کردن و حرکت‌های دست هم تمرکز کنیم.”

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *