عادت‌پذیری-تحلیل-زیستی

نگاهی کلی به عادت‌پذیری

تعریف ساده عادت‌پذیری این است که به قدری به چیزی در محیط خود (مانند یک صدا) عادت می‌کنید که دیگر متوجه آن نمی‌شوید. عادت‌پذیری کاهش واکنش به یک محرک پس از ارائه مکرر آن است. انجمن روانشناسی آمریکا (APA) عادت‌پذیری را به عنوان “عادت کردن به یک وضعیت یا محرک” تعریف می‌کند که تأثیر آن را کاهش می‌دهد. به عنوان مثال، یک صدای جدید در محیط شما، مانند زنگ جدید تلفن همراه، ممکن است در ابتدا توجه شما را جلب کند یا حتی حواس شما را پرت کند. اما با عادت کردن به این صدا، توجه شما به آن کمتر می‌شود و واکنش شما کاهش می‌یابد. این فرآیند نمونه‌ای از عادت‌پذیری است. در این مقاله، به بررسی چند مثال از عادت‌پذیری در زندگی شما می‌پردازیم، درباره دلایل وقوع آن صحبت می‌کنیم و راه‌هایی برای کاهش عادت‌پذیری بررسی خواهیم کرد.

مثال‌هایی از عادت‌پذیری

برای درک چگونگی عملکرد عادت‌پذیری، بیایید به چند مثال نگاه کنیم. پدیده عادت‌پذیری در بسیاری از جنبه‌های زندگی شما، از یادگیری تا ادراک، نقش دارد.

یادگیری

عادت‌پذیری در حین یادگیری چیزی است که به طور منظم در زندگی روزمره شما اتفاق می‌افتد، اما احتمالاً از آن بی‌خبر هستید. در واقع، عادت‌پذیری یک شکل رایج از یادگیری است. این فرآیند به افراد کمک می‌کند تا محرک‌های غیرضروری را نادیده بگیرند و بر روی چیزهایی که واقعاً نیاز به توجه دارند، تمرکز کنند. به عنوان مثال، تصور کنید که در حال مطالعه هستید و تلویزیون در پس‌زمینه روشن است. تلویزیون ممکن است در ابتدا حواس شما را پرت کند، اما عادت‌پذیری به شما این امکان را می‌دهد که صدای آن را نادیده بگیرید و بر روی آنچه که مطالعه می‌کنید، تمرکز کنید.

ادراک

تصور کنید که در حیاط پشتی خود هستید و صدای بلندی از حیاط همسایه می‌شنوید. صدای غیرمعمول بلافاصله توجه شما را جلب می‌کند و می‌پرسید چه اتفاقی در حال وقوع است. در روزهای بعد، صدای کوبیدن به طور منظم ادامه دارد. در نهایت، شما فقط صدای آن را نادیده می‌گیرید. این نمونه‌ای از عادت‌پذیری در ادراک است. تنها صدا نیست که باعث عادت‌پذیری می‌شود، بلکه سایر حواس ما نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، هر صبح، زمانی که برای رفتن به محل کار آماده می‌شوید، کمی عطر می‌زنید. از آنجا که هر روز آن را می‌زنید، زمان زیادی نمی‌گذرد که دیگر متوجه بوی عطر خود نمی‌شوید، اما دیگران ممکن است بوی آن را متوجه شوند، حتی اگر شما دیگر از آن آگاه نباشید. همچنین می‌توانید به راحتی به ویژگی‌های خاص محیط اطراف خود عادت کنید. فرض کنید به یک آپارتمان جدید در شهر نقل مکان کرده‌اید که نزدیک مترو است. در ابتدا، ممکن است صدای قطارها که در تمام ساعات روز و شب در حال حرکت هستند، برای شما آزاردهنده یا حتی نگران‌کننده باشد. اما پس از اینکه به مکان جدید خود عادت کردید، صدای مترو به بخشی از زندگی شما تبدیل می‌شود و دیگر متوجه آن نخواهید شد.

تصویر یک فرد در حال مطالعه کتاب در یک محیط آرام و نورانی، با تلویزیون کمرنگ در پس‌زمینه.
قادر به تمرکز بر روی مطالعه حتی در اطراف حواس‌پرتی‌ها.

عادت‌پذیری به درد

آیا می‌توانید به درد عادت کنید؟ تحقیقات نشان می‌دهد که می‌توانید، اما این نوع عادت‌پذیری ممکن است بیشتر به مغز مربوط باشد تا بی‌حسی واقعی به حس درد.

عادت‌پذیری احساسی

عادت‌پذیری می‌تواند به صورت احساسی نیز اتفاق بیفتد، مانند زمانی که ما در معرض یک سیل مداوم از اخبار بد و پست‌های منفی در شبکه‌های اجتماعی قرار می‌گیریم. مطالعات نشان داده‌اند که عادت‌پذیری به رنج دیگران می‌تواند باعث شود افراد کمتر تمایل به کمک داشته باشند، به ویژه اگر باور کنیم که مردم به تجربه بلایای مکرر عادت کرده‌اند.

استفاده در روان‌درمانی

برخی از رویکردهای روان‌درمانی به عادت‌پذیری تکیه دارند. به عنوان مثال، در درمان فوبیاها، عادت دادن افراد به منبع ترسشان یکی از راه‌ها برای کمک به آنها برای غلبه بر ترسشان است. درمان مواجهه از مواجهه تدریجی با آنچه افراد از آن می‌ترسند استفاده می‌کند تا به آنها کمک کند بر فوبیا غلبه کنند. به عنوان مثال، فرض کنید کسی از تاریکی می‌ترسد: ابتدا، این فرد ممکن است فقط تصور کند که در یک اتاق تاریک است. پس از اینکه به این تجربه خیالی عادت کرد، خود را به تدریج به منابع واقعی اضطرابش نزدیک‌تر می‌کند—مانند ایستادن در آستانه در یک اتاق تاریک—تا اینکه در نهایت با ترس خود مواجه شود و به طور کامل در یک اتاق تاریک بایستد. در نهایت، این فرد به محرک (تاریکی کامل) عادت می‌کند و دیگر واکنش ترس به آن را تجربه نمی‌کند.

عوامل مؤثر بر عادت‌پذیری

عادت‌پذیری همیشه به یک شکل اتفاق نمی‌افتد. چندین عامل می‌توانند بر سرعت عادت‌پذیری شما به یک محرک تأثیر بگذارند. برخی از این عوامل شامل:

تصویر یک فرد در حیاط پشتی که به صدای بلندی از حیاط همسایه گوش می‌دهد، با رنگ‌های شاد از گل‌ها و چمن.
تجربه عادت‌پذیری در پاسخ دادن به صداهای محیط.
  • تغییر: تغییر شدت یا مدت زمان تحریک می‌تواند منجر به بازگشت واکنش اصلی شود. بنابراین، اگر صدای کوبیدن از حیاط همسایه شما به مرور زمان بلندتر یا ریتم آن تغییر کند، احتمالاً دوباره متوجه آن خواهید شد.
  • مدت زمان: اگر یک محرک برای مدت زمان کافی قبل از معرفی مجدد ناگهانی ارائه نشود، واکنش دوباره با تمام قدرت خود ظاهر خواهد شد.

عادت‌پذیری و تأثیر آن بر روابط اجتماعی

اگر صدای بلند همسایه پر سروصدای شما ناگهان قطع و دوباره شروع شود، احتمالاً کمتر به آن عادت می‌کنید. فرکانس: هر چه یک محرک بیشتر تکرار شود، عادت‌پذیری سریع‌تر اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال، اگر هر روز از همان عطر استفاده کنید، احتمالا زودتر متوجه آن نخواهید شد تا زمانی که فقط در مناسبت‌های خاص از آن استفاده کنید. شدت: محرک‌های بسیار شدید معمولاً منجر به عادت‌پذیری کندتری می‌شوند. گاهی اوقات، عادت‌پذیری هرگز اتفاق نمی‌افتد. در برخی موارد، مانند صداهای آزاردهنده‌ای مثل زنگ خودرو یا آژیر، این موضوع منطقی است. زنگ خودرو نمی‌تواند به عنوان یک هشدار مؤثر باشد اگر مردم بعد از چند دقیقه دیگر به آن توجه نکنند.

نظریه‌های عادت‌پذیری

عادت‌پذیری نمونه‌ای از یادگیری غیر وابسته است. در این نوع یادگیری، هیچ پاداش یا تنبیهی با محرک مرتبط نیست. به عنوان مثال، شما به خاطر صداهای همسایه‌تان نه دردی را احساس می‌کنید و نه لذتی. دو نظریه روانشناسی معروف درباره اینکه چرا عادت‌پذیری را تجربه می‌کنیم وجود دارد:

  • نظریه مقایسه (یا مدل عصبی): مغز ما مدل‌هایی از محرک‌های مورد انتظار ایجاد می‌کند. وقتی به طور مکرر در معرض یک محرک قرار می‌گیریم، آن را با مدلی که مغز ما ساخته مقایسه می‌کند. اگر محرک با مدل مغز مطابقت داشته باشد، عادت‌پذیری اتفاق می‌افتد.
  • نظریه دو عاملی (یا دو فرآیندی): وقتی که قرار گرفتن مکرر در معرض یک محرک باعث کاهش حساسیت حسی و برانگیختگی می‌شود، عادت‌پذیری اتفاق می‌افتد.

عادت‌پذیری در روابط

عادت‌پذیری می‌تواند عواقب واقعی در دنیای اجتماعی ما داشته باشد. به عنوان مثال، “رضایت از رابطه” نوعی عادت‌پذیری است. در اینجا چند دلیل وجود دارد که چرا این ممکن است اتفاق بیفتد:

تصویر یک زوج در یک اتاق نشیمن دنج، در حال لذت بردن از لحظه‌ای آرام و خوشحال.
عمیق‌تر شدن روابط از طریق مرور روزمرگی‌ها.
  • ما به خوبی‌ها و بدی‌ها عادت می‌کنیم: وقتی افراد را بهتر می‌شناسیم، دیگر به جزئیات کوچک توجه نمی‌کنیم و به خوبی‌ها و بدی‌های آن‌ها عادت می‌کنیم.
  • برخی چیزها را نادیده می‌گیریم و از برخی دیگر ناراحت می‌شویم: ممکن است به عادت‌های شریک زندگی‌تان که ابتدا آزاردهنده به نظر می‌رسید عادت کنید، یا حتی از چیزهایی که ابتدا نادیده می‌گرفتید، بیشتر ناراحت شوید.
  • نوآوری در ابتدا توجه را جلب می‌کند: در مراحل اولیه هر رابطه، افراد معمولاً به یکدیگر پاسخ بیشتری می‌دهند. هر حس و احساسی هیجان‌انگیز است زیرا جدید است.
  • جدید بودن در نهایت از بین می‌رود: هیجان‌انگیزی جدید بودن یک رابطه برای همیشه ادامه ندارد. در نهایت، عادت‌پذیری آغاز می‌شود و افراد دیگر به جزئیات کوچک شریک زندگی‌شان توجه نمی‌کنند.

عادت‌پذیری در یک رابطه لزوماً چیز بدی نیست. شور و شوقی که آغاز یک رابطه را مشخص می‌کند، معمولاً به چیزی عمیق‌تر و پایدارتر تبدیل می‌شود؛ یک عشق معنادار که با دوستی، حمایت و احترام، علاوه بر شور و شوق، مشخص می‌شود.

آیا عادت‌پذیری برای روابط بد است؟

عادت‌پذیری در روابط می‌تواند مشکل‌ساز باشد وقتی که منجر به نادیده گرفتن طرف مقابل شود—چیزی که در یک رابطه طولانی‌مدت به راحتی اتفاق می‌افتد. با گذشت زمان، ممکن است احساس کنید که شریک زندگی‌تان قدردانی نمی‌کند که شما چه چیزی به رابطه اضافه می‌کنید. یا شاید این شریک شما باشد که احساس کند از سوی شما نادیده گرفته می‌شود.

چگونه بر عادت‌پذیری در روابط غلبه کنیم

در اینجا چند راه وجود دارد که می‌توانید برای بازگرداندن برخی از جرقه‌های اولیه به رابطه‌تان و معکوس کردن عادت‌پذیری انجام دهید:

  • بر روی مثبت‌ها تمرکز کنید: زمانی را صرف فکر کردن به چیزهایی کنید که از شریک زندگی‌تان دوست دارید. چه ویژگی‌هایی را بیشتر از همه در این شخص تحسین می‌کنید؟ چه چیزهایی شما را در ابتدا جذب کرد؟
  • قدردانی را تمرین کنید: با گذراندن زمان بیشتر در کنار شریک زندگی‌تان، ممکن است به راحتی بر روی چیزهایی که از آن‌ها ناراحت هستید تمرکز کنید. اگر فقط بر روی این ویژگی‌ها تمرکز کنید، ممکن است بسیار دشوار باشد که راضی و متصل بمانید. به جای آن، برای نعمت‌هایی که به زندگی‌تان می‌آورند، قدردانی کنید.
  • احساسات آغاز رابطه را به یاد بیاورید: به چیزهایی فکر کنید که در ابتدا درباره شریک زندگی‌تان متوجه شدید و دوست داشتید. به کارهایی که به عنوان یک زوج از آن‌ها لذت می‌برید فکر کنید. صرف زمان برای توجه به آن ویژگی‌ها و دوباره معرفی آن فعالیت‌ها راه خوبی برای بازگشت به ارتباط است.
  • چیزی جدید را امتحان کنید: روال‌ها و عادت‌ها می‌توانند مفید باشند، اما همچنین می‌توانند احساس خفگی ایجاد کنند. به دنبال راه‌هایی برای تغییر اوضاع و افزودن تازگی به رابطه‌تان باشید. فعالیت‌های جدید را به عنوان یک زوج امتحان کنید و با هم چیزها را کشف کنید. این می‌تواند راهی جالب برای ایجاد ارتباط قوی‌تر و همچنین روشی برای دیدن شریک زندگی‌تان از زاویه‌ای جدید باشد.

خلاصه

عادت‌پذیری به ما اجازه می‌دهد تا برخی از چیزها در محیط‌مان را نادیده بگیریم تا بتوانیم بر روی چیزهای مهم‌تر تمرکز کنیم. این بخشی طبیعی از تجربیات ما در جهان است. عادت‌پذیری به ما کمک می‌کند در محیط‌هایی که با تجربیات حسی و اطلاعات فراوان بمباران می‌شویم، عملکرد داشته باشیم. در عین حال، عادت‌پذیری می‌تواند در روابط ما مشکل‌ساز باشد اگر منجر به نادیده گرفتن دیگران شود. پیدا کردن راه‌هایی برای معکوس کردن عادت‌پذیری با افرادی که برایمان مهم هستند می‌تواند به ایجاد روابطی که عشق و شادی به ارمغان می‌آورد، کمک کند.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *