عشق: آن کلمه چهار حرفی معروف

عشق، این کلمه مشهور چهار حرفی، الهام‌بخش آهنگ‌ها و شعرهای بی‌شماری بوده است. اما چه چیزی در مورد این احساس قوی وجود دارد که باعث می‌شود قلب ما تندتر بزند، ذهن‌مان سریع‌تر کار کند و دستانمان عرق کند؟

«عشق یک احساس قوی است و اغلب بسته به اینکه فرد چه چیزی به شخصی که دوستش دارد می‌دهد یا از او دریافت می‌کند، کمی متفاوت است»، می‌گوید هیدی موآواد، دکترای پزشکی، و ویراستار همکار در مجله نورولوژی و استاد دستیار بالینی در دانشگاه کیس وسترن ریزرو.

«برای مثال، عشق مادری اغلب محافظت‌کننده است. و عشق رومانتیک هم در نهایت تبدیل به عشق محافظت‌کننده می‌شود زیرا افراد به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند و آسیب‌پذیری‌های یکدیگر را یاد می‌گیرند، اما معمولاً این احساس از اینجا شروع نمی‌شود.»

احساساتی که در مغز در زمان عاشق شدن ایجاد می‌شوند

عاشق شدن می‌تواند تجربه‌ای هیجان‌انگیز و احساسی باشد، اما دقیقاً در مغز شما در این هنگام چه اتفاقی می‌افتد؟ ممکن است احساس کنید که مغزتان به حالت تعطیلات رفته است بدون اینکه بقیه‌ی وجودتان از آن باخبر باشند. ناگهان، منطق و استدلال به نظر می‌رسد که از پنجره پرتاب می‌شوند و شما با تصورات عاشقانه‌ای پر شده‌اید که مستقیماً از یک فیلم دیزنی یا کمدی رمانتیک دهه ۹۰ آمده است.

این احساسات بخشی از اعصاب‌شناسی عشق هستند. مواد شیمیایی که در مغز شما جاری می‌شوند می‌توانند شما را به اوج شادی برسانند.

فوری

عاشق بودن اغلب احساس شبیه به یک اوج طبیعی می‌دهد و دلیل این امر وجود دارد. عشق واقعاً شیمیایی است. تغییرات پیچیده‌ای که در مغز ما اتفاق می‌افتد توضیح می‌دهد که چرا این ترکیب سرمست‌کننده از تنهایی، اشتیاق و خوشحالی را احساس می‌کنیم. هرچند ممکن است به نظر برسد که این یک تجربه مرموز یا حتی عرفانی است، دانشمندان کشفیات مهمی درباره آنچه در سطح عصبی هنگام عاشق شدن برای شخص دیگری اتفاق می‌افتد، انجام داده‌اند.

مناطق مغزی درگیر در عشق

بی‌توجه به اینکه شاعران چه می‌گویند، عشق واقعاً از قلب نمی‌آید. البته، نوشتن ابیاتی درباره آنچه در اعماق ناحیه ونتریکال تگمنتال (ventral tegmental area) اتفاق می‌افتد، به نظر کمتر شاعرانه می‌آید.

با توجه به پیشرفت‌های تکنولوژی تصویربرداری، دانشمندان اکنون تصویر دقیق‌تری از آنچه در مغز هنگام تجربه عشق اتفاق می‌افتد دارند. برای شروع، عشق یک احساس واحد نیست. این احساس از بسیاری عناصر و احساسات مختلف، از جمله جذابیت فیزیکی، رومانس و محبت تشکیل شده است. پس عشق چیست؟ این سؤالی است که توسط فیلسوفان، شاعران و آهنگ‌نویسان بی‌شماری مطرح شده است، بنابراین منطقی است که دانشمندان نیز به حل این مسأله بپردازند.

شاید چندان تعجب‌آور نباشد، اما در واقع نظریه‌های متعددی درباره آنچه عشق را تشکیل می‌دهد وجود دارد. یکی از مدل‌های محبوب پیشنهاد می‌کند که عشق شامل شهوت، جذابیت و attachment است. طبق گفته محققان، هر یک از این عناصر به سیستم متفاوتی در مغز مربوط می‌شود.

«هر یک از این شوق‌ها توسط مناطق مغزی متفاوتی میانجی‌گری می‌شود؛ بنابراین، لوب پیشانی در جنبه‌های prosocial عشق رومانتیک درگیر است و ناحیه ونتریکال تگمنتال در احساس پاداش جذابیت و دریافت بازخورد مثبت از شخصی که به او علاقه دارید، درگیر است»، موآواد می‌گوید.

شیمیایی عشق: انتقال‌دهنده‌های عصبی عشق

عشق اغلب در مراحل اولیه احساسات زیادی را به وجود می‌آورد. ما همه چیز را از پشت عینک‌های گلگون می‌بینیم (به همین دلیل است که پرچم‌های قرمز را نمی‌بینیم) و احساس خوشحالی بر هر چیز دیگر غلبه می‌کند—اما دلیل مهمی وجود دارد. when you fall in love, the emotion triggers the release of chemicals such as oxytocin, vasopressin, and dopamine. برخی از مواد شیمیایی به مراحل مختلف عاشق شدن مربوط می‌شوند.

عشق همچنین به نیاز به لذت جنسی و تأمین نیازهای اساسی خود دربرگیرنده دارد. دلیل تکامل دلیل نیاز ما به تولید مثل است، و به همین دلیل، همانند سایر نیازهای اساسی، ناحیه هیپوتالاموس در این بخش در عشق توانایی خاصی دارد.

این بخش از مغز هورمون‌هایی را تحریک می‌کند که باعث افزایش تمایلات جنسی می‌شود.

تأثیرات عشق بر احساسات و رفتارها

عاشق شدن می‌تواند مانند یک سرسره احساسی باشد که شما را در بین اوج‌ها و چرخش‌های غیرمنتظره پرتاب می‌کند. نه همه افراد تغییرات احساسی یا رفتاری مشابهی دارند، اما تجربیات مشترک شامل:

  • خوشحالی و خوشحالی: مراحل اولیه عشق می‌تواند یکی از اوج‌های زندگی باشد. این می‌تواند زمان شادی و خوشحالی شدید باشد.
  • احساسات شدید: احساسات شما ممکن است نسبت به هر زمان دیگری شدیدتر و عمیق‌تر باشد. این شامل احساسات مثبت مانند عشق و شهوت و همچنین احساسات منفی مانند اضطراب یا حس jealousy است.
  • تغییر در اولویت‌ها: ما اغلب تغییر در اولویت‌ها و تعهدات خود را تجربه می‌کنیم، به ویژه در مراحل اولیه یک رابطه. این می‌تواند به تقویت اتصال شما به شریک جدیدتان کمک کند، اما گاهی اوقات این موضوع می‌تواند به قیمت دیگران و مسئولیت‌های زندگی‌تان تمام شود.

در حالی که معمولاً عشق را به صورت مثبت می‌نگاریم، اما همیشه گل و بلبل نیست. عشق می‌تواند گاهی اوقات جنبه تاریک‌تری داشته باشد، از جمله احساس زخم، حس jealousy، غیرمنطقی بودن و دیگر احساسات چالش‌برانگیز.

دوره دوپامین که ما را در عشق دیوانه می‌کند می‌تواند وقتی دور از هم هستیم، احساس ناامیدی به ما بدهد.

عشق و اثرات ماندگار آن بر مغز و روابط

تغییرات عصبی در مغز زمانی که عاشق می‌شویم، تنها یک اثر موقتی نیست. تجربه عشق، به ویژه عشق رومانتیک، می‌تواند تأثیرات قوی‌تری بر روی مغز داشته باشد.

  • تقویت ارتباطات: تغییرات شیمیایی که زمانی که عاشق می‌شویم به وجود می‌آید، ارتباطات را ترویج می‌دهد.
  • بهبود برخورد: ما همچنین می‌توانیم تغییراتی در مسیرهای عصبی مغز تجربه کنیم، که ممکن است باعث تقویت و بهبود ارتباط ما با نیازهای عزیزان‌مان شود.
  • افزایش رضایت: تغییرات در سیستم پاداش مغز به این معنی است که روابط ما با افرادی که دوست داریم، انگیزه و لذت به زندگی‌مان می‌آورد.

هر رابطه‌ای متفاوت است و تجربه شما از عشق ممکن است بسته به ماهیت و کیفیت رابطه‌تان متفاوت باشد. با این حال، روابط سالم و بلندمدت به طور قابل توجهی حاوی طیف وسیعی از اثرات مثبت بر روی سلامت هستند.

عشق می‌تواند مغز شما را تغییر دهد و در بسیاری از موارد، به‌طور عمیق بر رفاه شما در سال‌های آینده تأثیر بگذارد.

عشق: تصویری بزرگتر از عشق و علوم اعصاب

شاید به نظر خیلی رمانتیک نیاید، اما این انتقال‌دهنده‌های عصبی، هورمون‌ها و هیپوتالاموس شما (به همراه مناطق دیگر مغز) است که در قلب هر داستان عشقی قرار دارد.

دوپامین-این هورمون «احساس خوب» که احساسات خوشحالی و لذت را به وجود می‌آورد-قطعاً نقش اصلی را بازی می‌کند، اما عشق یک نمایش یک‌بعدی نیست. مواد شیمیایی دیگری نیز در این بین وجود دارند، از جمله اکسی‌توسین، سروتونین، استروژن و تستوسترون.

همچنین مهم است که تشخیص داده شود در حالی که عشق می‌تواند به اشکال مختلفی بیاید، تحقیقات نشان می‌دهد که این اشکال عشق ممکن است مکانیزم‌های نوروبیولوژیکی مشابهی را به اشتراک بگذارند. برای مثال، یک تحقیق نشان داده است که عشق مادری و عاشقانه هر دو فعالیت ناحیه ونتریکال تگمنتال را افزایش می‌دهند.

زمانی که عاشق کسی می‌شویم، مناطقی از مغز مانند یک افق شهری پر از روشنایی در شب روشن می‌شوند. ناحیه ونتریکال تگمنتال مغز را با دوپامین پر می‌کند. سیستم پاداش مغز به حالت اضطراری می‌رود، این احساسات پاداش‌دهنده را پردازش می‌کند و جریان احساسات شور و اشتیاق را به سایر احساسات پیچیده مانند attachment و همدلی پیوند می‌زند. به همین دلیل است که ممکن است احساس کنید که به آن شخص خاص که نمی‌توانید از فکر کردن به او دست بردارید، وابسته شده‌اید.

مغز در عشق پرشور، خوشحال و گاهی اوقات کمی غیرمنطقی است. با این حال، عشق ایستا نیست. این می‌تواند در طول زمان تغییر یابد و از اوج هیجان یک شور و اشتیاق به اندوه و تمایل بی‌وقفه تبدیل شود.

در حالی که عشق واقعاً از قلب نمی‌آید، می‌توانید از این موضوع آرامش پیدا کنید که داستان عشق شما در شیمی و عملکرد چیزی بسیار پیچیده‌تر نوشته شده است: مغز شما.

آیا می‌دانید عشق واقعا چیست؟

“`

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *