کودکان-واژگان-تمرکز

چگونه کودکان واژگان خود را می‌سازند؟

در سنین کودکی، ما چگونه واژگان خود را می‌سازیم؟ حتی در سن یک سالگی، بسیاری از نوزادان به نظر می‌رسد که اگر کلمه جدیدی را بشنوند، آن را به معنای متفاوتی از کلماتی که قبلاً می‌شناسند، درک می‌کنند. اما دلیل این تفکر هنوز موضوع تحقیقاتی برای پژوهشگران در ۴۰ سال گذشته بوده است. یک مطالعه جدید که در آزمایشگاه یادگیری زبان MIT انجام شده، بینش تازه‌ای در این زمینه ارائه می‌دهد: جملات حاوی نشانه‌های ظریفی در دستور زبان خود هستند که به کودکان کوچک درباره معنای کلمات جدید اطلاعات می‌دهند. این یافته، که بر اساس آزمایش‌هایی با کودکان دو ساله است، نشان می‌دهد که حتی کودکان بسیار کوچک نیز قادر به جذب نشانه‌های دستوری از زبان و استفاده از آن اطلاعات برای یادگیری کلمات جدید هستند.

آثولیا آراوین، استاد همکار زبان‌شناسی در MIT، می‌گوید: “حتی در سنین بسیار پایین، کودکان دانش پیچیده‌ای از دستور زبان جملات دارند و می‌توانند از آن برای یادگیری معانی کلمات جدید استفاده کنند.” این بینش جدید در تضاد با توضیح قبلی درباره چگونگی ساخت واژگان کودکان است: اینکه آنها به مفهوم “انحصار متقابل” تکیه می‌کنند، به این معنی که هر کلمه جدید را به عنوان مربوط به یک شیء یا دسته جدید در نظر می‌گیرند. در عوض، تحقیقات جدید نشان می‌دهد که چگونه کودکان به طور مستقیم به اطلاعات دستوری در هنگام تفسیر کلمات پاسخ می‌دهند.

گابور برودی، پژوهشگر پسادکتری در دانشگاه براون و نویسنده اول این مقاله، می‌گوید: “برای ما این بسیار هیجان‌انگیز است زیرا ایده‌ای بسیار ساده است که توضیح می‌دهد چگونه کودکان زبان را درک می‌کنند.” این مقاله با عنوان “چرا کودکان فکر می‌کنند کلمات به طور متقابل انحصاری هستند؟” به صورت آنلاین در مجله علمی روانشناسی منتشر شده است. نویسندگان این مقاله شامل برودی؛ رومن فیمَن، استاد دستیار علوم شناختی و روانشناسی و زبان‌شناسی در براون؛ و آراوین، استاد توسعه شغلی در دپارتمان زبان‌شناسی و فلسفه MIT هستند.

تمرکز بر روی تمرکز

بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که کودکان کوچک هنگام یادگیری کلمات جدید، تمایل ذاتی به انحصار متقابل دارند که می‌تواند توضیح دهد چگونه برخی از کلمات جدید را یاد می‌گیرند. با این حال، مفهوم انحصار متقابل هرگز به طور کامل محکم نبوده است: کلماتی مانند “چماق” به انواع مختلفی از اشیاء اشاره دارند، در حالی که هر شیء می‌تواند با کلمات بی‌شماری توصیف شود. به عنوان مثال، یک خرگوش می‌تواند نه تنها “خرگوش” یا “بنی” نامیده شود، بلکه همچنین می‌تواند “حیوان” یا “زیبایی” و در برخی زمینه‌ها حتی “خوراکی” باشد.

📢 اگر عاشق علم هستید و نمی‌خواهید هیچ مقاله‌ای را از دست بدهید…

به کانال تلگرام ما بپیوندید! تمامی مقالات جدید روزانه در آنجا منتشر می‌شوند.

📲 عضویت در کانال تلگرام
پاپ‌آپ اطلاعیه با اسکرول
کودک نوپا نشسته بر روی یک فرش بازی رنگارنگ و در کنار اسباب‌بازی‌ها، با نگاهی کنجکاو و در حال دست‌رسی به یک اسباب‌بازی.
کودکان با کنجکاوی و بازی، چگونه واژگان جدید را یاد می‌گیرند.

با وجود این عدم تطابق کامل یک به یک بین کلمات و اشیاء، انحصار متقابل هنوز به عنوان یک تمایل قوی در یادگیری واژگان کودکان مطرح شده است. آنچه آراوین، برودی و فیمَن پیشنهاد می‌دهند این است که کودکان چنین تمایلی ندارند و در عوض به سیگنال‌های “تمرکز” برای تصمیم‌گیری درباره معنای یک کلمه جدید تکیه می‌کنند. زبان‌شناسان از اصطلاح “تمرکز” برای اشاره به نحوه تأکید یا فشار بر روی کلمات خاص برای نشان دادن نوعی تضاد استفاده می‌کنند. بسته به اینکه چه چیزی تمرکز دارد، یک جمله می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد.

به عنوان مثال، “کارلوس یک فراری به لوئیس داد” تضاد را با سایر خودروهای ممکن نشان می‌دهد – او می‌توانست یک مرسدس به لوئیس بدهد. اما “کارلوس یک فراری به لوئیس داد” تضاد را با سایر افراد نشان می‌دهد – او می‌توانست یک فراری به الکساندرا بدهد. آزمایش‌های پژوهشگران تمرکز را در سه آزمایش با مجموع ۱۰۶ کودک دستکاری کردند. شرکت‌کنندگان ویدیوهایی از یک روباه کارتونی را تماشا کردند که از آنها خواسته بود به اشیاء مختلف اشاره کنند. اولین آزمایش نشان داد که چگونه تمرکز بر انتخاب کودکان بین دو شیء تأثیر می‌گذارد زمانی که آنها یک برچسب مانند “اسباب‌بازی” را می‌شنوند که می‌تواند به هر یک از دو شیء مربوط باشد. پس از نام‌گذاری یکی از دو شیء (“نگاه کن، من به بلاکت اشاره می‌کنم”)، روباه به کودک گفت: “حالا تو به اسباب‌بازی اشاره کن!” کودکان به دو گروه تقسیم شدند.

تأثیر تأکید بر درک واژه‌ها در کودکان

در یک آزمایش، یک گروه واژه “اسباب‌بازی” را بدون تأکید شنیدند، در حالی که گروه دیگر آن را با تأکید شنیدند. در نسخه اول، “بلیکِت” و “اسباب‌بازی” به طور منطقی به یک شیء اشاره می‌کنند، اما در نسخه دوم، تأکید اضافه شده از طریق لحن نشان می‌دهد که “اسباب‌بازی” در تضاد با “بلیکِت” قبلاً بحث شده است. بدون تأکید، تنها ۲۴ درصد از شرکت‌کنندگان فکر کردند که این دو واژه به طور متقابل انحصاری هستند، در حالی که با تأکید بر “اسباب‌بازی”، ۸۹ درصد از شرکت‌کنندگان معتقد بودند که “بلیکِت” و “اسباب‌بازی” به اشیاء متفاوتی اشاره دارند.

نمایش دو سناریو از کودکانی که کلمه 'اسباب‌بازی' را بدون تأکید و با تأکید می‌شنوند، با حباب‌های فکری به تصویر کشیده شده است.
تأثیر تأکید در درک کلمات جدید بر روی کودکان.

آزمایش‌های دوم و سوم نشان دادند که تأکید نه تنها در مورد واژه‌هایی مانند “اسباب‌بازی” کلیدی است، بلکه بر تفسیر واژه‌های جدیدی که کودکان هرگز با آن‌ها مواجه نشده‌اند، مانند “وگ” یا “داکس” نیز تأثیر می‌گذارد. اگر یک واژه جدید بدون تأکید بیان شود، کودکان ۷۱ درصد مواقع فکر می‌کنند که این واژه به شیء نام‌گذاری شده قبلی اشاره دارد، اما وقتی واژه جدید با تأکید بیان می‌شود، آن‌ها ۸۷ درصد مواقع فکر می‌کنند که این واژه به یک شیء جدید اشاره دارد. آراوین توضیح می‌دهد: “حتی اگر آن‌ها هیچ چیزی درباره این واژه جدید ندانند، وقتی بر آن تأکید می‌شود، این هنوز به آن‌ها چیزی می‌گوید: تأکید به کودکان وجود یک گزینه متضاد را منتقل می‌کند و آن‌ها به همین ترتیب متوجه می‌شوند که این اسم به شیء‌ای اشاره دارد که قبلاً نام‌گذاری نشده است.”

او اضافه می‌کند: “ادعای خاصی که ما داریم این است که هیچ تمایل ذاتی در کودکان به انحصار متقابل وجود ندارد. تنها دلیلی که ما این نتیجه‌گیری را انجام می‌دهیم این است که تأکید به شما می‌گوید که این واژه به چیزی متفاوت از واژه دیگر اشاره دارد. وقتی تأکید از بین می‌رود، کودکان دیگر آن استنتاج‌های انحصاری را انجام نمی‌دهند.”

محققان معتقدند که مجموعه کامل آزمایش‌ها نور جدیدی بر این موضوع می‌افکند. فیمَن می‌گوید: “توضیحات قبلی درباره انحصار متقابل یک مشکل جدید به وجود آوردند. اگر کودکان فرض کنند که واژه‌ها به طور متقابل انحصاری هستند، چگونه واژه‌هایی که این‌طور نیستند را یاد می‌گیرند؟ به هر حال، شما می‌توانید به یک حیوان هم بگویید خرگوش و هم بانی، و کودکان باید در یک مقطع هر دو را یاد بگیرند. یافته ما توضیح می‌دهد که چرا این واقعاً یک مشکل نیست. کودکان به طور پیش‌فرض فکر نمی‌کنند که واژه جدید با واژه قدیمی انحصاری است، مگر اینکه بزرگ‌ترها به آن‌ها بگویند که این‌طور است — تنها کاری که بزرگ‌ترها باید انجام دهند این است که واژه جدید را بدون تأکید بگویند و آن‌ها به طور طبیعی این کار را انجام می‌دهند اگر به آن به عنوان یک گزینه سازگار فکر کنند.”

کودکی در حال تماشای یک روباه کارتونی که اشیاء مختلف را نشان می‌دهد، در یک اتاق بازی دوست‌داشتنی و رنگارنگ.
کودکانی که با اشتیاق به محتوای آموزشی در حال تماشای انیمیشن هستند.

یادگیری زبان از زبان

محققان اشاره می‌کنند که این آزمایش نتیجه تحقیقات بین‌رشته‌ای است که روان‌شناسی و زبان‌شناسی را به هم پیوند می‌دهد — در این مورد، استفاده از مفهوم تأکید در زبان‌شناسی برای پرداختن به یک موضوع مورد علاقه در هر دو زمینه. برودی می‌گوید: “ما امیدواریم که این مقاله نشان دهد که نظریه‌های کوچک و ساده جایی در روان‌شناسی دارند. این یک نظریه بسیار کوچک است، نه یک مدل بزرگ از ذهن، اما به طور کامل سوئیچ برخی پدیده‌هایی که فکر می‌کردیم آن‌ها را درک کرده‌ایم، را تغییر می‌دهد.”

اگر فرضیه جدید درست باشد، محققان ممکن است توضیحی قوی‌تر درباره چگونگی استفاده صحیح کودکان از واژه‌های جدید توسعه داده باشند. آراوین می‌گوید: “یک ایده تأثیرگذار در توسعه زبان این است که کودکان می‌توانند از دانش موجود خود درباره زبان برای یادگیری بیشتر استفاده کنند. ما به نوعی بر این ایده بنا می‌گذاریم و می‌گوییم که حتی در ساده‌ترین موارد، جنبه‌های زبانی که کودکان قبلاً می‌دانند، در این مورد درک تأکید، به آن‌ها کمک می‌کند تا معانی واژه‌های ناشناخته را درک کنند.”

دانشمندان اذعان دارند که مطالعات بیشتری می‌تواند دانش ما را درباره این موضوع بیشتر پیش ببرد. آن‌ها در مقاله خود اشاره می‌کنند که تحقیقات آینده می‌تواند مطالعات قبلی درباره انحصار متقابل را دوباره بررسی کند، تعاملات طبیعی بین والدین و کودکان را ضبط و مطالعه کند تا ببیند چگونه تأکید استفاده می‌شود و این موضوع را در زبان‌های دیگر، به ویژه زبان‌هایی که تأکید را به روش‌های دیگری مانند ترتیب کلمات نشان می‌دهند، بررسی کند. این تحقیق بخشی از حمایت مالی بنیاد جیکوبز به فیمَن تعلق داشت.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *