تاریخچه جدیدی از گروههای موسیقی برنجی بریتانیا
تحقیقات جدید نشان میدهد که نوازندگان نظامی بازگشته از جنگهای ناپلئونی زودتر از آنچه که قبلاً تصور میشد، نخستین گروههای موسیقی برنجی بریتانیا را تأسیس کردند. این مطالعه ایدهای را که گروههای موسیقی برنجی یک پدیده غیرنظامی و بهطور انحصاری مربوط به شمال بریتانیا هستند، زیر سؤال میبرد. بهطور گستردهای بر این باورند که گروههای موسیقی برنجی از معدنچیان زغالسنگ و دیگر جوامع صنعتی در شمال انگلستان و ولز بین دهه ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰ نشأت گرفتهاند؛ اما شواهد جدید این تاریخ را بازنویسی میکند.
یک تاریخنگار از دانشگاه کمبریج شواهد قانعکنندهای یافته است که نشان میدهد نخستین گروههای موسیقی برنجی بریتانیا در دهه ۱۸۱۰ توسط نوازندگان نظامی تأسیس شدند. در مطالعهای که امروز در مجله تاریخی منتشر شده، دکتر ایمن اوکیف استدلال میکند که گروههای نظامی بعد از جنگهای ناپلئونی برای نخستین بار به استفاده از فرمتهای کاملاً برنجی روی آوردند. در حالی که گروههای موسیقی جنگی شامل سازهای چوبی مانند کلارینت و باسون بودند، اوکیف اشاره میکند که گروه ۱۵ پیادهنظام تا سال ۱۸۱۸ یک گروه فقط با سازهای بوقی را سازماندهی کرده بود و بسیاری از گروهها تا سال ۱۸۳۰ گروههای کاملاً برنجی را تأسیس کردند و از طراحیهای جدید سازها که در داخل کشور و در قاره اروپا توسعه یافته بودند، بهرهبرداری کردند.
به عنوان مثال، گروه نگهبانان زندگی با ترومپتهای دارای سوپاپی که از سوی تزار روسیه هدیه داده شده بود، به اجرا پرداخت. واحدهای دفاع محلی نیز اقدام به تشکیل گروههای موسیقی برنجی کردند، از جمله یک گروه داوطلب تفنگداران در پیسلی (۱۸۱۹) و گروههای یومانری در دوون (۱۸۲۷) و سمرست (۱۸۲۹). اوکیف همچنین نشان میدهد که کهنهسربازان جنگهای ناپلئونی بسیاری از نخستین گروههای غیرنظامی برنجی بریتانیا را از دهه ۱۸۲۰ به بعد تأسیس کردند. این گروهها اغلب فراتر از جوامع صنعتی شمال انگلستان و ولز که بعدها با آنها مرتبط شدند، شکل گرفتند.
نخستین گروه غیرنظامی که اوکیف شناسایی کرده، گروه موسیقی برنجی کالیتون است که در نوامبر ۱۸۲۸ در یک روستا در دوون به مناسبت جشن تولد پسر یک بارون، آهنگ خداوند پادشاه را حفظ کند را نواخت. اوکیف همچنین نمونههای بعدی را در چستر و ساندلند (هر دو در ۱۸۲۹)، دربی و سیدموت (۱۸۳۱) و پول (۱۸۳۲) یافت. در سال ۱۸۳۴، گروه موسیقی برنجی لینکلن تحت هدایت ویلیام شاو، «نوازنده ترومپت و بوق» سابق در گروه ۳۳ پیادهنظام فعالیت میکرد.
📢 اگر عاشق علم هستید و نمیخواهید هیچ مقالهای را از دست بدهید…
به کانال تلگرام ما بپیوندید! تمامی مقالات جدید روزانه در آنجا منتشر میشوند.
📲 عضویت در کانال تلگرام🎨 ربات رایگان ساخت عکس با هوش مصنوعی
با ربات @ai_photo_bbot، هر متنی را به تصویر تبدیل کنید! 🚀
ربات کاملاً رایگان است و منتظر ایدههای جذاب شماست. 🌟
دکتر اوکیف گفت: “این یافتهها نشان میدهد که گروههای موسیقی برنجی چقدر عمیقاً در تاریخ و فرهنگ بریتانیا ریشه دارند.” او که پژوهشگر جوان موزه ارتش ملی در کالج کوئینز کمبریج و بخشی از مرکز ژئوپولیتیک دانشگاه است، افزود: “ما قبلاً از ارتباط آنها با صنعتی شدن آگاه بودیم. حالا میدانیم که گروههای موسیقی برنجی از جنگهای بریتانیا علیه ناپلئون نشأت گرفتهاند.”
اوکیف اطلاعات بیشتری درباره گروهی که توسط جیمز سندرسون، یک کهنهسرباز واترلو، در لیمینگتون اسپا، وارویکشایر تأسیس شده بود، بهدست آورد. سندرسون، که یک نوازنده ترومپت سابق بود، گروه «گروه موسیقی برنجی نظامی» خود را در روزنامه لیمینگتون اسپا کوریئر در فوریه ۱۸۲۹ تبلیغ کرد. گزارشهای باقیمانده از آن تابستان نشان میدهد که این گروه، که با بوقهای کلیدی، ترومپتها، هورنهای فرانسوی و ترومبونها تجهیز شده بود، در چندین جشن و رویداد دیگر در منطقه اجرا کرد. حقوق بازنشستگی نظامی سندرسون او را به عنوان یک کارگر متولد ترافستون، نورثهمپتونشایر توصیف میکند. او در سال ۱۸۰۹ به گروه ۲۳ دراگونهای سبک پیوست، در نبرد واترلو در سال ۱۸۱۵ جنگید و سپس به عنوان نوازنده ترومپت گروه ۱۳ دراگونهای سبک منصوب شد. او به دلیل حملات صرع در دهه ۱۸۲۰ از ارتش خارج شد.
در ۲۹ ژوئن ۱۸۲۹، روزنامه لیمینگتون اسپا کوریئر گزارش داد که «گروه موسیقی برنجی نظامی سندرسون در وارویک» در یک رژه سالگرد واترلو اجرا کرد. سندرسون با نشان واترلو خود، همرزمان کهنهسربازش را به آهنگ «ببین قهرمان پیروز میآید» گرد هم آورد. در ۱ ژوئیه، روزنامه لستر هرالد گزارش داد که گروه سندرسون برای حدود ۳۰۰ نفر در یک جشن روستایی در استونلی، وارویکشایر نواخت و باعث ایجاد یک «رقص شاد» شد.
جنگ و صلح
اوکیف اشاره میکند که جنگهای ناپلئونی (۱۷۹۳ – ۱۸۱۵) منجر به گسترش چشمگیر گروههای موسیقی نظامی بریتانیا شد. تا سال ۱۸۱۴، بیش از بیست هزار نوازنده در لباس نظامی، در ارتش منظم و شبهنظامی و همچنین در تعداد زیادی از formations دفاع خانگی نیمهوقت خدمت میکردند. بیشتر کسانی که در خدمت تماموقت بودند، حقوق بالاتری نسبت به سربازان عادی دریافت میکردند، اما همچنان تحت انضباط نظامی قرار داشتند. اکثریت آنها نوازندگان فلوت، درام، ترومپت و بوق بودند که موسیقی آنها فرمانها را منتقل میکرد و در عین حال شکوه و روحیه میدان رژه را افزایش میداد. باقیمانده در گروههای موسیقی نظامی خدمت میکردند که نه تنها مراسم نظامی را زنده میکردند، بلکه در انواع مختلفی از مناسبتهای عمومی، از جمله بالها، کنسرتها و رژههای مدنی نیز اجرا میکردند.
نقش موسیقی نظامی در زندگی پس از جنگ ناپلئونی
با بررسی گزارشهای خبری نادیده گرفته شده، خاطرات و سوابق نظامی، اوکیف نشان میدهد که پس از خروج از خدمت، مردان و پسرانی که مهارتهای موسیقایی خود را در یونیفورم پرورش داده بودند، به مشاغل مختلف موسیقایی در دنیای غیرنظامی پرداخته و به عنوان مربی، نوازنده سازهای بادی، آهنگساز و حتی خواننده اپرا فعالیت کردند. بسیاری از آنها در گروههای نظامی و داوطلبانهای که پس از خروج از خدمت همچنان فعال بودند، به اجرا پرداختند. برخى دیگر به آموزش یا شرکت در گروههای آماتور سازهای بادی و برنجی پرداختند که اغلب یونیفورم میپوشیدند و بهطور آگاهانه سعی در تقلید از همتایان نظامی خود داشتند.
اوکیف میگوید: «به طور گستردهای فرض میشود که گروههای برنجی یک گونه جدید موسیقی هستند که از همتایان نظامی خود متمایزند. آنها عمدتاً به عنوان محصولی از صنعتیسازی دیده میشوند که توسط ترکیبی از نوازندگان طبقه کارگر و حامیان طبقه متوسط ایجاد شده است.» اما گروههای تمام برنجی ابتدا در بریتانیا و ایرلند به شکل نظامی ظهور کردند. علاوه بر تولید تعداد زیادی مربی گروه، نظامیها الگوی آشنا و جذابی برای نوازندگان آماتور و مخاطبان فراهم کردند. این موضوع با گسترش فرصتهای تجاری و افزایش باور به قدرت اخلاقی موسیقی همزمان شد.
اوکیف استدلال میکند که این گروههای شبهنظامی جذابیت بینطبقهای داشتند و به یکی از عناصر ثابت تفریحگاههای ساحلی، معادن و تظاهرات سیاسی در دهههای پس از واترلو تبدیل شدند و محدود به شهرهای صنعتی شمال انگلیس نبودند. اوکیف میگوید: «سربازان از جنگهای ناپلئونی در میان یک رکود اقتصادی شدید به خانه بازگشتند و بسیاری از آنها رنج زیادی کشیدند. اما در اینجا میبینیم که نوازندگان از مهارتهایی که در ارتش کسب کرده بودند، برای بقا و غالباً پیشرفت استفاده کردند.»
تقاضای بیسابقه برای سازهای موسیقی
جنگهای ناپلئونی تقاضای بیسابقهای برای سازهای برنجی و دیگر سازهای موسیقی ایجاد کرد. اوکیف علاوه بر پیگیری نوازندگان و گروههای مختلف، به بررسی گردش سازهای نظامی پس از نبرد واترلو پرداخت. طبق قوانین، درامها و بوقهای دولتی باید پس از خروج از خدمت به انبارهای عمومی بازگردانده میشدند و سازهای گروهی معمولاً متعلق به افسران نظامی بودند. اما درامرها و نوازندگان اغلب تمایلی به واگذاری ابزار کار خود نداشتند.
هفت نوازنده محلی میلتیا در هرفوردشایر در سال 1816 از سرهنگ خود درخواست کردند که «به ما هدیهای از سازهای نظامیمان بدهید» و اشاره کردند که نوازندگان در واحدهای دیگر که منحل شده بودند، اجازه داشتند سازهای خود را به عنوان «مزایا» نگه دارند. آنها وعده دادند که در صورت موافقت با درخواستشان، تمرینات هفتگی خود را ادامه خواهند داد و متعهد شدند که «یک گروه همیشه در شهر لئومینستر برای هر مناسبتی آماده خواهد بود».
برخی افسران سازهای واحدهای منحل شده خود را حراج کردند و حجم زیادی از سازهای دست دوم و مقرون به صرفه را برای نوازندگان آماتور و گروههای غیرنظامی در دهههای پس از جنگ فراهم کردند. گروههای اولیه برنجی همچنین طراحیهای جدید سازها را که توسط همتایان نظامی خود پذیرفته شده بود یا توسط نوازندگان نظامی و سابق نظامی معرفی شده بود، در آغوش گرفتند. بوق کلیدی که توسط یک سرپرست گروه میلتیا ایرلندی در سال 1810 ثبت اختراع شد، به طور گستردهای توسط نسل اول گروههای تمام برنجی استفاده میشد. محبوبیت ساکسهورنهای مقرون به صرفه و ساده توسط خانواده دیستین نیز به گسترش گروههای برنجی از دهه 1840 کمک کرد. سرپرست خانواده، جان دیستین، کار موسیقی خود را در میلتیا جنگی آغاز کرده بود.
آهنگهای ماندگار
اوکیف تعدادی از آهنگهای نظامی را شناسایی میکند که پس از واترلو همچنان با استقبال عمومی مواجه بودند. منتقدان تئاتر در دهه 1820 به عشق ملت به «سینفونیهای جنگ» و «جنون مدرن برای معرفی گروههای نظامی روی صحنه» اعتراض کردند. «سقوط پاریس»، یک مارش سریع محبوب نظامی، به یکی از ملودیهای اصلی نوازندگان خیابانی در لندن پس از جنگ تبدیل شد. یک منتقد موسیقی که در سال 1827 مینوشت، از غفلت از باخ و موتسارت به نفع این آهنگ ابراز تاسف کرد و گفت که هر معلم پیانو «باید بتواند آن را بنوازد و علاوه بر آن، آموزش دهد».
اما متیو بل که در دهههای 1820 و 1830 در ریچموند، نورث یورکشایر بزرگ شده بود، گروه میلتیا را به عنوان منبع «بسیار محبوب» سرگرمی رایگان برای مردم فقیر توصیف کرد و ادعا کرد که این گروه «استعداد خوابیدهای برای موسیقی را در برخی از کسانی که نواهای نظامی و الهامبخش آن را شنیدند، بیدار کرد». تاریخنگار نیوکاسل، ایناس مککنندزی، در سال 1827 به وضوح بیان کرد که «گروههای وابسته به بسیاری از واحدهای نظامی که در طول جنگ اخیر تشکیل شدهاند، به شدت به گسترش دانش موسیقی کمک کردهاند. در حال حاضر، یک گروه متعلق به تقریباً هر معدن بزرگ در تاینی و ویر وجود دارد».
اوکیف میگوید: «گروههای برنجی به نوازندگان جوان از همه سنین این امکان را دادند که مهارتهای جدیدی را توسعه دهند و به مردم اجازه دادند که به عنوان یک جامعه موسیقی بسازند و از یکدیگر بیاموزند. این در قرن نوزدهم صدق میکرد و هنوز هم امروز صدق میکند.» دکتر اوکیف در حال نوشتن کتابی درباره موسیقی نظامی بریتانیا در طول جنگهای ناپلئونی است.
بیشتر بخوانید
مدیتیشن یک روز پربرکت برای جذب عشق وامنیت و سلامتی
خود هیپنوتیزم درمان زود انزالی در مردان توسط هیپنوتراپیست رضا خدامهری
تقویت سیستم ایمنی بدن با خود هیپنوتیزم
شمس و طغری
خود هیپنوتیزم ماندن در رژیم لاغری و درمان قطعی چاقی کاملا علمی و ایمن
خود هیپنوتیزم تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس