یادگیری-ناتوانی-مفهوم-و-علل-آن

یادگیری ناتوانی: مفهوم و علل آن

یادگیری ناتوانی زمانی رخ می‌دهد که فردی که با چالش‌های مکرر مواجه شده است، به این باور برسد که هیچ کنترلی بر وضعیت خود ندارد. در این حالت، او از تلاش برای ایجاد تغییرات دست می‌کشد و سرنوشت خود را می‌پذیرد. در مورد حیوانات، یادگیری ناتوانی زمانی اتفاق می‌افتد که حیوان به طور مکرر در معرض یک محرک ناخوشایند قرار گیرد که نمی‌تواند از آن فرار کند. در نهایت، حیوان تلاش برای اجتناب از محرک را متوقف می‌کند و به گونه‌ای رفتار می‌کند که گویی کاملاً ناتوان است و نمی‌تواند وضعیت را تغییر دهد. حتی زمانی که فرصت‌هایی برای فرار فراهم می‌شود، این یادگیری ناتوانی مانع از هر اقدام می‌شود.

این مفهوم به شدت با روانشناسی و رفتار حیوانات مرتبط است، اما می‌تواند در بسیاری از موقعیت‌های انسانی نیز صدق کند. زمانی که افراد احساس می‌کنند که هیچ کنترلی بر وضعیت خود ندارند، ممکن است شروع به رفتار به شیوه‌ای ناتوان کنند. این عدم اقدام می‌تواند باعث شود افراد فرصت‌های بهبود یا تغییر را نادیده بگیرند. به عنوان مثال، عملکرد ضعیف در کار یا مدرسه، حتی پس از تلاش زیاد، می‌تواند به احساس یادگیری ناتوانی منجر شود. افراد ممکن است احساس کنند که هرچه انجام دهند یا چقدر سخت کار کنند، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.

نشانه‌های یادگیری ناتوانی

همه افراد در برخی مواقع با چالش‌ها مواجه می‌شوند، به ویژه زمانی که با مشکلات و ناکامی‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. یادگیری ناتوانی با نشانه‌های ماندگار زیر مشخص می‌شود:

  • اجتناب از تصمیم‌گیری
  • نگرش منفی
  • سریع تسلیم شدن
  • ناتوانی در تحمل ناامیدی
  • کمبود تلاش
  • انگیزه پایین
  • رفتار منفعل
  • خودباوری پایین
  • تعویق انداختن کارها
  • امتناع از تلاش

یادگیری ناتوانی یک اختلال روانی نیست، اما می‌تواند گاهی نشانه‌ای از اختلالات روانی مانند افسردگی یا اضطراب باشد.

چگونه وقتی احساس می‌کنید هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهید، عمل کنید

کشف یادگیری ناتوانی

مفهوم یادگیری ناتوانی به طور تصادفی توسط روانشناسان مارتین سلیگمن و استیون اف. مایر کشف شد. آن‌ها ابتدا رفتار ناتوانی را در سگ‌هایی مشاهده کردند که به طور کلاسیک شرطی شده بودند تا پس از شنیدن یک صدا، انتظار شوک الکتریکی داشته باشند. سپس، سگ‌ها در یک جعبه شاتل قرار گرفتند که شامل دو اتاقک بود که با یک مانع کم ارتفاع جدا شده بودند. یکی از طرف‌ها با برق شارژ شده بود و طرف دیگر نه. سگ‌هایی که قبلاً تحت آموزش کلاسیک قرار گرفته بودند، هیچ تلاشی برای فرار نکردند، حتی اگر اجتناب از شوک فقط شامل پرش از روی یک مانع کوچک بود.

کلاسی با معلم و گروهی متنوع از دانش‌آموزان که در حال یادگیری ریاضیات هستند.
کلاس درس، محیطی برای یادگیری و رشد است که نیاز به انگیزه دارد.

برای بررسی این پدیده، محققان آزمایش دیگری طراحی کردند. در گروه اول، سگ‌ها برای مدتی در هارنس‌ها بسته شدند و سپس آزاد شدند. در گروه دوم، سگ‌ها در همان هارنس‌ها قرار گرفتند اما تحت شوک‌های الکتریکی قرار گرفتند که می‌توانستند با فشار دادن یک پنل با بینی خود از آن‌ها اجتناب کنند. در گروه سوم، سگ‌ها همان شوک‌ها را دریافت کردند، اما این گروه قادر به کنترل شوک نبودند. برای سگ‌های گروه سوم، شوک‌ها به نظر کاملاً تصادفی و خارج از کنترل آن‌ها بود. سپس سگ‌ها در یک جعبه شاتل قرار گرفتند. سگ‌های گروه اول و دوم به سرعت یاد گرفتند که پرش از مانع شوک را از بین می‌برد. اما سگ‌های گروه سوم هیچ تلاشی برای فرار از شوک‌ها نکردند. در آزمایش‌های سلیگمن و مایر، سگ‌هایی که نتوانسته بودند از شوک‌ها فرار کنند، یادگیری ناتوانی را توسعه دادند. به دلیل تجربه قبلی خود، آن‌ها انتظارات شناختی را توسعه داده بودند که هیچ کاری که انجام دهند، نمی‌تواند شوک‌ها را جلوگیری یا از بین ببرد.

علل یادگیری ناتوانی

یادگیری ناتوانی معمولاً نتیجه تجربه استرس یا تروما است. افراد ممکن است احساس کنند که کنترلی بر وضعیت ندارند. به دلیل فقدان کنترل، آن‌ها ممکن است احساس ناتوانی و بی‌انگیزگی برای اقدام کنند. علل رایج که می‌توانند به یادگیری ناتوانی منجر شوند شامل:

  • آزار و اذیت
  • غفلت در دوران کودکی
  • خشونت خانگی
  • بلایای طبیعی
  • تروما

پرورش بیش از حد نیز می‌تواند به توسعه یادگیری ناتوانی در کودکان کمک کند. زمانی که به کودکان اجازه داده نمی‌شود که به طور مستقل کارهایی را امتحان کنند، ممکن است حس ضعیفی از خودمختاری پیدا کنند. به جای تلاش، آن‌ها باور می‌کنند که نمی‌توانند کارهایی را انجام دهند و تلاشی نمی‌کنند.

سه عنصر یادگیری ناتوانی شامل وابستگی، شناخت و رفتار است. وابستگی به باور وجود رابطه‌ای بین رویدادها و رفتارها اشاره دارد، شناخت به چگونگی تفکر افراد درباره این روابط اشاره دارد و رفتار به اقداماتی که به عنوان نتیجه مشاهده رابطه بین اقدامات و رویدادها انجام می‌دهند، اشاره دارد.

نقش سبک‌های توضیحی

پس چه چیزی توضیح می‌دهد که چرا برخی افراد یادگیری ناتوانی را توسعه می‌دهند و برخی دیگر نه؟ چرا این پدیده در برخی موقعیت‌ها خاص است اما در دیگران بیشتر جهانی است؟ سبک‌های نسبت‌دهی یا توضیحی نیز ممکن است در تعیین اینکه چگونه افراد تحت تأثیر یادگیری ناتوانی قرار می‌گیرند، نقش داشته باشند. این دیدگاه پیشنهاد می‌کند که سبک توضیحی خاص یک فرد در توضیح رویدادها به تعیین اینکه آیا آن‌ها یادگیری ناتوانی را توسعه می‌دهند یا خیر، کمک می‌کند. سبک توضیحی بدبینانه با احتمال بیشتری برای تجربه یادگیری ناتوانی همراه است. افرادی که این سبک توضیحی را دارند، تمایل دارند که رویدادهای منفی را غیرقابل اجتناب و ناگزیر ببینند و معمولاً مسئولیت شخصی برای چنین رویدادهای منفی را به عهده می‌گیرند.

تصویر مفهومی از یادگیری ناتوانی با سگی که به شکست‌های خود فکر می‌کند.
یادگیری ناتوانی می‌تواند به احساس ناتوانی و شکست منجر شود.

تأثیر یادگیری ناتوانی

تأثیر یادگیری ناتوانی در گونه‌های مختلف حیوانات نشان داده شده است، اما اثرات آن همچنین در انسان‌ها نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال، کودکی که در آزمون‌ها و تکالیف ریاضی عملکرد ضعیفی دارد، به سرعت احساس می‌کند که هیچ کاری که انجام دهد، تأثیری بر عملکرد ریاضی او نخواهد داشت. وقتی بعداً با هر نوع کار مرتبط با ریاضی مواجه می‌شود، ممکن است احساس ناامیدی و ناتوانی کند. یادگیری ناتوانی همچنین با چندین اختلال روانی مختلف مرتبط است.

یادگیری ناتوانی و تأثیر آن بر سلامت روان

افسردگی، اضطراب، فوبیاها، خجالت و تنهایی می‌توانند با یادگیری ناتوانی تشدید شوند. به عنوان مثال، احساس خجالت در موقعیت‌های اجتماعی ممکن است باعث شود افراد احساس کنند که هیچ راهی برای غلبه بر علائم خود ندارند. از آن‌جا که این علائم به نظر می‌رسد که خارج از کنترل هستند، افراد ممکن است از تلاش برای شرکت در فعالیت‌های اجتماعی دست بکشند و این امر می‌تواند موجب افزایش خجالت آن‌ها گردد. با این حال، محققان دریافته‌اند که یادگیری ناتوانی همیشه در تمام محیط‌ها و موقعیت‌ها تعمیم نمی‌یابد. به عنوان مثال، یک دانش‌آموز که در کلاس ریاضی احساس ناتوانی می‌کند، لزوماً این احساس را در مواجهه با محاسبات در دنیای واقعی نیز تجربه نخواهد کرد. در موارد دیگر، افراد ممکن است یادگیری ناتوانی را در طیف وسیعی از موقعیت‌ها تجربه کنند.

یادگیری ناتوانی در کودکان

یادگیری ناتوانی اغلب از دوران کودکی آغاز می‌شود و مراقبان غیرقابل اعتماد یا غیرپاسخگو می‌توانند به این احساسات دامن بزنند. این یادگیری ناتوانی ممکن است از سنین بسیار پایین شروع شود. به عنوان مثال، کودکانی که در محیط‌های نهادی بزرگ می‌شوند، معمولاً حتی در دوران نوزادی علائم ناتوانی را نشان می‌دهند. وقتی کودکان به کمک نیاز دارند، اما هیچ‌کس به آن‌ها یاری نمی‌دهد، ممکن است احساس کنند که هیچ اقدامی نمی‌تواند وضعیتشان را تغییر دهد. تجربیات مکرر که این احساسات ناتوانی و ناامیدی را تقویت می‌کند، می‌تواند منجر به بزرگسالی شود که در آن احساس می‌کنند هیچ کاری نمی‌تواند مشکلاتشان را تغییر دهد.

برخی از علائم رایج یادگیری ناتوانی در کودکان شامل:

جلسه درمان گروهی با افراد مختلف که احساسات خود را با هم به اشتراک می‌گذارند.
حمایت اجتماعی می‌تواند به غلبه بر یادگیری ناتوانی کمک کند.
  • عدم درخواست کمک
  • ناامیدی
  • تسلیم شدن
  • عدم تلاش
  • خودباوری پایین
  • انفعال
  • انگیزه ضعیف
  • تعویق انداختن

یادگیری ناتوانی همچنین می‌تواند منجر به اضطراب، افسردگی یا هر دو شود. هنگامی که کودکان احساس می‌کنند که هیچ کنترلی بر رویدادهای گذشته زندگی خود ندارند، انتظار دارند که رویدادهای آینده نیز به همان اندازه غیرقابل کنترل باشد. به دلیل این باور که هیچ چیزی نمی‌تواند نتیجه یک رویداد را تغییر دهد، اغلب به این نتیجه می‌رسند که نباید حتی تلاش کنند. مشکلات تحصیلی نیز می‌تواند احساس یادگیری ناتوانی ایجاد کند. کودکی که تلاش می‌کند خوب عمل کند ولی هنوز ضعیف عمل می‌کند، ممکن است احساس کند که هیچ کنترلی بر نمرات یا عملکرد خود ندارد. از آن‌جا که هیچ اقداماتی که انجام می‌دهند به نظر نمی‌رسد تفاوتی ایجاد کند، از تلاش دست می‌کشند و نمراتشان ممکن است بدتر شود. چنین مشکلاتی همچنین می‌تواند بر سایر جنبه‌های زندگی کودک تأثیر بگذارد. عملکرد ضعیف آن‌ها در مدرسه می‌تواند باعث شود که احساس کنند هیچ کاری که انجام می‌دهند درست یا مفید نیست، بنابراین ممکن است انگیزه خود را برای تلاش در سایر زمینه‌های زندگی نیز از دست بدهند.

یادگیری ناتوانی و سلامت روان

یادگیری ناتوانی ممکن است به احساسات اضطراب کمک کند و بر شروع، شدت و ماندگاری شرایطی مانند اختلال اضطراب عمومی (GAD) تأثیر بگذارد. وقتی شما اضطراب مزمن را تجربه می‌کنید، ممکن است در نهایت از پیدا کردن آرامش ناامید شوید زیرا احساسات اضطرابی شما غیرقابل اجتناب و غیرقابل درمان به نظر می‌رسند. به همین دلیل، افرادی که مشکلات سلامت روانی مانند اضطراب یا افسردگی را تجربه می‌کنند، ممکن است از داروها یا درمان‌هایی که می‌تواند به کاهش علائم آن‌ها کمک کند، پرهیز کنند. با افزایش سن، یادگیری ناتوانی می‌تواند به یک چرخه معیوب تبدیل شود. هنگامی که با مشکلاتی مانند اضطراب یا افسردگی مواجه می‌شوند، افراد ممکن است احساس کنند که هیچ اقدامی نمی‌تواند به کاهش این احساسات کمک کند. بنابراین، از جستجوی گزینه‌هایی که ممکن است کمک‌کننده باشد، خودداری می‌کنند که این امر به احساسات بیشتری از ناتوانی و اضطراب منجر می‌شود.

غلبه بر یادگیری ناتوانی

پس افراد چه کاری می‌توانند برای غلبه بر یادگیری ناتوانی انجام دهند؟ یادگیری ناتوانی معمولاً می‌تواند به طور موفقیت‌آمیزی کاهش یابد، به ویژه اگر مداخلات در مراحل اولیه انجام شود. یادگیری ناتوانی طولانی‌مدت نیز می‌تواند کاهش یابد، هرچند ممکن است نیاز به تلاش طولانی‌مدت داشته باشد. استراتژی‌هایی که می‌توانند کمک‌کننده باشند شامل:

  • روان‌درمانی: درمان می‌تواند در کاهش علائم یادگیری ناتوانی مؤثر باشد. درمان شناختی-رفتاری (CBT) نوعی روان‌درمانی است که می‌تواند در غلبه بر الگوهای فکری و رفتاری که به یادگیری ناتوانی کمک می‌کند، مفید باشد. هدف CBT کمک به بیماران در شناسایی الگوهای فکری منفی است که به احساسات یادگیری ناتوانی دامن می‌زند و سپس جایگزینی این افکار با افکار خوش‌بینانه و منطقی است. این فرآیند معمولاً شامل تحلیل دقیق آنچه که فکر می‌کنید، به چالش کشیدن فعال این ایده‌ها و رد کردن الگوهای فکری منفی است.
  • استراتژی‌های خودمراقبتی: یک مطالعه حیوانی نشان داد که ورزش ممکن است به کاهش علائم یادگیری ناتوانی کمک کند. سایر استراتژی‌های خودمراقبتی، مانند خواب کافی، مدیریت سطح استرس و تغذیه سالم، نیز می‌تواند به افراد کمک کند تا احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند.
  • حمایت اجتماعی: دریافت حمایت اجتماعی و تشویق از دیگران نیز ممکن است مفید باشد. هنگامی که در برابر یک چالش احساس ناتوانی می‌کنید، افراد حمایت‌کننده می‌توانند به شما کمک کنند تا احساس انگیزه و تشویق بیشتری برای ادامه تلاش داشته باشید. با گذشت زمان و تمرین مداوم، می‌توانید تجربیات موفقی کسب کنید که به شما احساس کنترل بیشتری بدهد.

کلام آخر

یادگیری ناتوانی می‌تواند تأثیر عمیقی بر سلامت روان و رفاه داشته باشد. افرادی که یادگیری ناتوانی را تجربه می‌کنند، همچنین احتمالاً علائم افسردگی، سطوح بالای استرس و انگیزه کمتر برای مراقبت از سلامت جسمی خود را تجربه خواهند کرد. همه افراد به تجربیات به یک شکل پاسخ نمی‌دهند. برخی افراد بیشتر در برابر رویدادهای غیرقابل کنترل، به ویژه به دلیل عوامل بیولوژیکی و روان‌شناختی، به یادگیری ناتوانی دچار می‌شوند. به عنوان مثال، کودکانی که توسط والدین ناتوان بزرگ می‌شوند، همچنین بیشتر احتمال دارد که یادگیری ناتوانی را تجربه کنند. اگر احساس می‌کنید که یادگیری ناتوانی ممکن است تأثیر منفی بر زندگی و سلامت شما داشته باشد، در نظر بگیرید که با پزشک خود درباره اقداماتی که می‌توانید برای مقابله با این نوع تفکر انجام دهید، صحبت کنید. ارزیابی بیشتر می‌تواند به تشخیص دقیق و درمانی منجر شود که به شما کمک می‌کند الگوهای فکری منفی خود را با الگوهای مثبت‌تر جایگزین کنید. چنین درمانی ممکن است به شما اجازه دهد احساسات یادگیری ناتوانی را با احساس یادگیری خوش‌بینی جایگزین کنید.

مقاله های شبیه به این مقاله

بیشتر بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *